📔کتاب اسکندر ذوالقرنین 🔺در این کتاب ارتباط بین یهودیان و هخامنشیان و یاجوج و ماجوج را خواهید دانست. که اسکندر ذوالقرنین توانست دست آنها را از منطقه کوتاه کند. https://zelgharnain.ir اینستا @omid.zolgharnain ارتباط با حقیر در ایتا @omid_zolgharnain1
مطالب کانال ایتا ذوالقرنین
🛑 اندراندکی از فواید!! بیحجاب شدن زنان و دختران در جامعه:
❌ از بین رفتن آرامش قلب و سلامت روان و قدرت معنوی مردان و جوانان
❌ توجه به جنسیت زنان بجای شخصیت زنان
❌ چشمچران کردن مردها
❌ زیاد شدن زنا و زناکاری
❌ خودارضایی
❌ طلاق عاطفی
❌ طلاق واقعی
❌ خیانت همسران
❌ سست شدن و فروپاشی تدریجی خانوادهها
❌ رواج روابط بیمسئولیت و بیبندبار و ولنگار و تجاوزگرانه در جامعه
❌ همجنسگرایی
❌ ازدواج سفید
❌ بیسرپرست شدن بچههای طلاق و خیانت
❌ گسترش روابط دوست دختری و پسری متعدد که حاصلش همش شکست و ضربات روحی و خیانت و تجاوز و انواع سواستفاده هاست
❌ کم شدن آرامش دلها و قدرت فکر و عقل
❌ کم شدن توجه و محبت و دوستی و عشق و عاطفه و استحکام خانوادهها
❌ گسترش یاد و فکر و خیال و مقایسه زنان نامحرم در ذهن مردان
❌ گسترش بیدین و اخلاق شدن افراد جامعه
❌ فراموشی خدا و گسترش حس نافرمانی خدا و اختلال در دوستی خداوند و ایمان و معنویت برای افراد جامعه
❌ کاهش معنویت افراد که زمینه رو برای ارتکاب هر گناهی فراهم میکنه حتی گناه قتل
❌ گسترش رقابت و حسادت و تبرج و خودنمایی بین خانمها که زمینه ساز هزاران مفسده اخلاقی دیگر برای آنهاست
❌ و ....
👈 و حالا شما خانم بیحجاب و بدحجاب؛ بعنوان مسبب این وضعیتها، در تمام این مسایل سهیمی و مدیونی و بدهکاری و ( حتی طبق قانون کارما ) اثر تمام این نتایجِ بیحجابی و بدحجابی به زندگی خودت در دنیا و آخرت قطعا بر میگرده...
😔😔😔😔😔😔
دکی بای بای 😅
احتمال عدم کارایی لیست جناب استاد رائفی پور در شهرهای کوچیک
بهتر از این سر لیست سراغ نداشتین😐
کلا به جمهوریت معتقد نیستم؛ جمهوریت اضطرار بود که پیامبر در لحظه آخر به آن دو فرمود از نزد من بروید و برای ازبین نرفتن اسلام آنرا اکراها وتلویحا پذیرفت؛ امام خمینی نیز برای ثبات نظام با شرط اسلام حداقلی؛ جمهوریت رو پذیرفت. اصل، حاکمیت اسلامه وخلیفه (امام و رهبر) باید متولیان خودش رو انتخاب کنه که نیازهای اصلی رو بدونه و پاسخگو باشه؛ و الا جمهوریت دارای ایرادات بسیاریست که در این ۴۵ سال دیدیم و چوبش رو سخت خوردیم. چرا به اپوزیسیون انقلاب اجازه داده میشه که کاندیدای تعیین تکلیف برای نظام اسلامی بشن؟ چوب تصمیات غلط رو چه کسی میخوره جز حاکمیت اسلام؟ هر چقدر نظام اصرار بیشتری به اخذ رای از اپوزیسیون و مردمی که انقلاب رو قبول نداشتن کرد بیشتر ضرر کرد؛ بگذریم؛ اگه معتقد به نظام کنونی از باب اسلام و اقتدار و امنیتش نیستیم چه بهتر رای ندهیم؛ مانند فردی که خوابش برای دبگران موجب آسایش است.
اما اگه نظام کنونی رو از میان نظامهای جایگزین غرب یعنی: حکومت رجوی و ربع پهلوی و انشقاق ایران به ۷ قسمت؛ بهتر میدونیم؛ بدقت به کاندیدها بنگریم قطعا انسانهای خوب و جهادگر بسیاره؛ اگه رای آوری دارن که عالی
اگه کفه ترازو بسمت کاندیدای منافق و غربگرا و اصلاحات بود؛ دفع افسد به فاسد یه راه عقلی و دینیه؛ فردی که نظام رو واقعا قبول داره و قدرت رای آوری بیشتری داره حتی اگه تخلفاتی داشته باشه هزار برابر بهتر از غربزده و اصلاحاتی و وطن فروشه
#انتخابات
اگه میخاید بدونید چرا امام زمان ذوالقرنین حقیقی است این قسمت از اپلیکیشن رو بخونید
به میمنت این روز عزیز؛ بخاطر اینکه مطلب طولانی است فقط اشاره میکنم و توصیه میکنم این قسمت رو حتما بخونید
نظر حقیر و ایرادات استاد رو در ادامه عرض کردم اونم لطفا بخونید
بدون مقدمه خلاصه ای از سخنرانی جناب آقای رائفی پور را خواهیم آورد که فکر میکنیم در این زمینه کامل و روان و بسیار آموزنده است، این سخنرانی نیز بخشی از کتاب ذوالقرنین جنای آقای عبداله مستحسن است با حذف و اضافات. پس بدون اینکه در آن دخالتی داشته باشیم از سایت مصاف آنرا تقدیم خواهیم کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم ... بنده به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) برخورد کردم که واقعا تکان دهنده بود. در این حدیث که من در آخر به شما میگویم تا مطلب لو نرود، من دیدم اصلا برای ذوالقرنین یک موضوع جدید مطرح شد. فکر نمیکردم در ایران کار شده باشد و وقتی پژوهش کردم دیدم خیر، یک کتابی هم نوشته شده است. آن کتاب را خواندم دیدم الحمدا... خیلی از مسائل مطرح شده البته یک سری نقدهای خیلی جزئی به آن کتاب دارم. یک سری بحثهای جدید هم دارم که آنها را مجموعا خدمتتان عرض میکنم:
( و یسئلونک عن ذی القرنین قل ساتلو علیکم منه ذکرا ) و از تو در باره ذوالقرنين مىپرسند، بگو: براى شما از او چيزى مىخوانم. ذوالقرنین یک حمله به غرب داشته است و یک حمله به شرق و یک حمله هم به سمت شمال میرود و یاجوج و ماجوج را میراند و یک سدی میسازد که آنها دیگر نمیتوانند حمله کنند. خب این با تاریخ کوروش جور در میآید با توجه به که حملاتی به سمت شرق و غرب و شمال داشته است. اما این یک نگاه خیلی ابتدایی به قرآن هست که ظاهرِ امر را نشان می دهد قرآن بطون مختلفی دارد. آیه بعد میفرماید:
( انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا )؛ آیه بسیار عجیبی است، قدرتی را برای این ذوالقرنین مطرح میکند که برخی از پیامبران ندارند، میگوید ما به او تمکن در زمین را دادیم، و سبب هر چیزی را به او داده بودیم. همه چیز را. هر چیزی که به ذهن شما برسد.
( من کل شیء ) استثنا ندارد. سبب همه چیز دست این آقای ذوالقرنین است.
خب این جناب ذوالقرنین که سبب همه امور در دست اوست، از یکی از همین سببها استفاده میکند. (فاتبع سببا، حتی اذا بلغ مغرب الشمس )، به محل غروب خورشید میرسد. بنده در مورد این، بحث دارم. محل غروب خورشید کجاست؟ شما میتوانید روی کره زمین یک جایی را معرفی بفرمایید که محل غروب خورشید است؟ مغرب اصلا یعنی کجا؟ محل غروب. محل غروب یعنی از چه نظر؟ کره زمین همه جای آن گرد است و همه جای آن میتواند مغرب باشد. مگر ما در قرآن نداریم رب المشرقین و رب المغربین؟ رب المشارق و المغارب.
مطلب جالب این است که آیه میگوید اینجا خورشید را دید. ( وجدها ) یافت آن را، آن چیست؟ خود خورشید است. یعنی این سفر اول اصل موضوع خود خورشید است که ببینیم خورشید کجا ....
لطفا باقی رو از اپلیکیشن بخونید
اینها و بیشتر در اپلیکیشن اسکندر ذوالقرنین در بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.zelgharnain.book
و کانال تاریخی امید ذوالقرنین
https://eitaa.com/joinchat/1566769201Ce627eee8ee
کپشن زیر رو بخونید لطفا 👇
اولین برخورد ساسانیان با اعراب را چه کسی شروع کرده بود؟
* پس از رحلت پیامبر (ص)، در زمان ابوبکر، زدوخوردهایی بین سپاهیان ساسانی با مسلمانان، در برخی شهرهای مرزی پیش آمد، اما با شکست ایرانیان در این زدوخوردها، در زمان خلیفه دوم، (عمربن خطاب) بتدریج یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، سپاهیان بزرگی تدارک دیده و به جنگ مسلمانان آمد. ولی در مشهورترین نبرد این زمان (نبرد قادسیه)، پایتخت زمستانی ساسانی یعنی شهر تیسفون (مدائن)، با کشته شدن 4 سردار بزرگ سپاه ساسانی در عرض 4 روز، شکست سنگینی خورده، و ایران فتح شد. یزدگرد هم متواری شد و پس از آن بدست آسیابانی ایرانی در خراسان کشته شد. (خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، صفحه 99)
به گفته برخی مورخان، نقطه شروع جنگ اعراب و ایران، قیام مردم مسلمان شده ی بین النهرین تحتِ کنترل ساسانیان بود که میخواستند خود را از سلطه ساسانیان خارج کنند. سرکوب این قیام توسط ساسانیان باعث گسترده شدن نزاع و ورود تمامیتوانایی نظامی مسلمانان شد. ( هما کاتوزیان، ایرانیان ... 65 )
اینها و بیشتر در اپلیکیشن اسکندر ذوالقرنین در بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.zelgharnain.book
و کانال تاریخی امید ذوالقرنین
https://eitaa.com/joinchat/1566769201Ce627eee8ee
«آزاد کردن یهودیان از اسارت» (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۱۳؛ عزرا، باب ۲، بند ۱)، «اعطای ظروف قیمتی به رئیس یهودیان» (عزرا، باب ۱، بند ۸)، «ساختن خانهای برای خدا در اورشلیم» (تواریخ ایام، باب ۳۶، بند ۲۲ و ۲۳)، «ساختن قربانگاه» (عزرا، باب ۶، بند ۳)، «وا داشتن همسایگان یهودیان به دادن طلا و نقره و اموال به آنها و نیز دادن هدایایی برای خانه خدای آنان» (عزرا، باب ۱، بند ۴ و ۶)، «مجازات پادشاه و مردم بابل بخاطر گناهانشان» (ارمیا، باب ۲۵، بند ۱۲)، و در نهایت: «نابود کردن بابل، ریشهکن کردن نسل بابلیان، تبدیل کردن بابل به باتلاق و لانه جغدها، جارو کردن بابل با جاروی هلاکت» (اشعیاء، باب ۱۴، بندهای ۲۲ و ۲۳). اینست اعمال مقرر شده برای مسیح یا منصوب عادل خداوند، که هیچگونه بسط توحیدی نیز در آن مشاهده نمی کنیم.
۴_ کورش در ازای انجام این اعمال چه چیز دریافت میکند؟
«پادشاهی همه کشورهای جهان» (عزرا، باب ۱، بند ۲)، «تصرف گنجینهها و خزائن» (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۳)، «درآمد کشور مصر و حبشه، و مالکیت مردمانی بسته در زنجیر از سبا» (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۱۴).
۵_ آیا آن اعمال انجام شده است یا نه؟
نص تورات و رویدادنامههای بابلی و منشور کورش و متون تاریخی، کموبیش دلالت بر اجرای اوامر خدای یهودیان (و در واقع خود یهودیان) دارد. کورش شهر و کشور بابل را تصرف میکند و به عمر کشور و تمدن بابل برای همیشه پایان میدهد. گنجینههای بابل را تصرف میکند و به دستاوردهای موجود علمی و اجتماعی بابل پایان میبخشد. در حالیکه چیزی از مظاهر تمدن نیز بر جای نمیگذارد که یادمان و خاطرهای از سلطه او و جانشینانش بر بابل باشد. اما با این حال، یهودیان را آزاد میکند و به «عدالت» حکم میکند(!) که آنان «به خرج همسایگان خود» به اورشلیم بازگردند و به «خرج همانها» معبدی برای خدای خود بسازند.
۶_ آیا آن اعمال جای افتخار دارد؟
افتخار کردن و بالیدن امری مطلق نیست و بسته به دریافت و چگونگی نگرش و جامعهنگری و روحیات انسانی هر شخص و مکتبی با یکدیگر متفاوت است. اما آنچه مسلم است این است که برای افتخار کردن میباید «کل» روایت را در نظر داشت و نه فقط تکهای دلخواه از آنرا. اگر روایت تورات به تمامی درست و مبتنی بر واقعیت باشد (که بعید است)، کورش به یهودیان خدمتی بزرگ کرد؛ خدمتی که با ظلم به دیگران توأم بود. او در تورات دست دهنده به یهودیان و دست گیرنده از غیریهودیان دارد. اما از سوی دیگر، کورش بابل را به باد فنا داد. حال هر کس میتواند به کورشی که نامش در تورات آمده، ببالد یا بتازد. ولی تاریخ برای بالیدن و تازیدن نیست، برای تجربه آموختن است.
اینها و بیشتر در اپلیکیشن اسکندر ذوالقرنین در بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.zelgharnain.book
و کانال تاریخی امید ذوالقرنین
https://eitaa.com/joinchat/1566769201Ce627eee8ee
کوروش در تورات:
مشهور است که نام کورش در عهد عتیق (تورات) به نیکی رفته و اعمال او ستوده شده است. چنین ادعاهایی دستمایه حجم وسیع دیگری از سخنان و ادعاهای ذوقی و ساختگی و تقلبی بوده است. در اینجا با استناد به اصل متن تورات خواهیم دید که کورش در تورات کیست و چه کرده است: کورش در متن عهد عتیق (تورات) گرامی داشته شده و نجاتدهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است. اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است: «من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشهکن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند. بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند. با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هر چه دارد از بین برود (کتاب اشعیا، باب ۱۴، بند ۲۲ و ۲۳)»؛ «پس از هفتاد سال، پادشاه بابل و قوم او را بخاطر گناهانشان مجازات خواهم نمود و سرزمین ایشان را به ویرانهای ابدی تبدیل خواهم کرد (کتاب اِرمیا، باب ۲۵، بند ۱۲)». شواهد تاریخی و باستانشناختی نشان میدهد که این خواست در عمل به دست کورش اتفاق افتاد و پس از حمله کورش به بابل تمدن کهن آن برای همیشه از میان رفت.
متداول است که مفتخرانه گفته میشود در تورات (سِفر اشعیاء، باب ۴۵، بند نخست) از کورش با عنوان «مسیح خداوند» یاد شده است. گاه نیز چنین صفت و انتسابی را تعمیم میدهند و چهرهای پیامبرگونه برای کورش میتراشند. اما در اینجا چند پرسش پیش میآید که کمتر بدانها پرداخته شده و کوشش میکنیم تا با اتکای به نص تورات پاسخ آنها را بیابیم:
۱_ آیا در تورات از کورش با عنوان «مسیح خداوند» یاد شده است؟
در ابتدا لازم به توجه است که تورات یک متن یگانه و بلااختلاف نیست، چنانکه دین یهود نیز مذهبی یگانه و بدون انشعاب نیست. نسخ متعدد و متعارض تورات که مورد استناد شاخههایی از یهودیان قرار میگیرد (همچون یهودیان صدوقی، فاریمی، مازوتی، اشکنازی، فریسیان و یهودیان ارتدوکس) تا حدودی با یکدیگر متفاوت هستند. بجز این، نسخه اصلی و کهن تورات نیز ساختار و زبان واحدی ندارد و از جمله به زبان عبری و زبان آرامی (معروف به «ترجم») و زبان یونانی (معروف به «سبعینیه») نوشته شدهاند. هر یک از این نسخ میتوانسته به عنوان نسخه اساس انتخاب شده باشد.
نگارنده برای آنکه عبارت «مسیح خداوند» را در تورات بیابد، به نسخههای گوناگونی به زبانهای مختلف رجوع کرد و بجز در یک ترجمه فارسی از تورات (کتاب مقدس، چاپ لندن، ۱۹۷۰)، در هیچیک از متون بررسی شده فارسی و غیرفارسی چنین مفهومی را نیافت.
نام کورش در مجموع در ۱۹ بند تورات (با کم و زیادهایی در نسخ مختلف) آمده که در هیچکدام آنها (تا جایی که دیده شد) عبارتی معادل «مسیح خداوند» بکار نرفته است. در نسخ مختلف سِفر اشعیاء (باب ۴۵، بند نخست) که گفته میشود این عبارت در آنجا آمده، از کورش با عناوینی همچون «منصوب (appointed) خداوند» و «تعمید شده/ روغنمالی شده (anointed) خداوند» یاد گردیده است. البته در تورات از کورش با صفت «عادل» نیز یاد شده است (اشعیاء، باب ۱، بند ۱۳).
۲_ منظور از «مسیح» چیست؟
اما در هر حال و با توجه به تفاوت نسخ، شاید بتوان مفهوم «روغنمالی شده خداوند» (که نوعی مراسم مذهبی است) را به «مسح کردن» تعمیم داد و «مسیح» را تصریفی لغوی از «مسح شده» گرفت. اما نمیتوان مفهوم «مسیح» را (چنانکه برخی بر آن پافشاری میکنند تا از کورش شبه پیامبری ترتیب دهند) به عنوان اسم خاص یا مفهوم خاص (معادل با «عیسی مسیح» یا «نجاتبخش») از آن بیرون کشید. چرا که در نسخههای بررسی شده، واژههای عبرانی «המשיח»، «ישו»، «ישוע» یا واژههای عربی «المسیح»، «یسوع» یا واژههای انگلیسی «Messiah»، «Christ»، «Jesus» نیامده و البته که نباید هم آمده باشد.
اما در هر صورت و با توجه به شباهتهای موجود بین نسخ میتواند بدون تردید پذیرفت که کورش از نظر یهودیان پادشاهی محبوب و منصوب یهوه بوده که برای انجام وظیفهای بزرگ برگزیده شده است.
۳_ این «مسیح یا منصوب خداوند» مشخصاً قرار است چه اعمالی را از انجام بدهد؟
پرسش مهمتر این است که کورشی که عادل است، منصوب خداوند است، خداوند دست راست او را گرفته (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۱)، به دست همو تعمید شده و احیاناً مسیح او است (البته از نظر آن قوم)، فارغ از هر اسم و صفتی، چه کاری باید انجام بدهد و مشخصه عادل بودن و مسیح بودن او چیست؟ وظیفهای که به موجب تورات بر دوش کورش نهاده شده و او قرار است آنرا به انجام برساند، عبارت است از:
«اجرای وعدههای پیشین خداوند که ارمیای نبی بیان کرده بود» (عزرا، باب ۱، بند ۱)، «مغلوب کردن ملتها و شکستن درها» (اشعیاء، باب ۴۵، بندهای ۱ و ۲)،