کانال ایتا مادرانه های مشترک


نکات تربیتی کاربردی
انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان
تبدیل کارهای خانه به بازی
مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری
بازیهای خانگی
قصه های کاربردی
و..
شرافت هستم یک مادر
*در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم*
@Sherafat518

ورود به کانال

ورود به نسخه وب

مطالب کانال ایتا مادرانه های مشترک

👆👆پیشنهاد میکنم این ویدئو ها را حتما ببینید
◼️◾️▪️ محرم در محضر حضرت آقا ▪️◾️◼️ 🔖 #فهرست 🔍 به منظور دسترسی آسان به فایل باکیفیت تمامی تولیدات صوتی و تصویریِ شبکۀ دوم سیما بر مبنای اسناد «انسان ۲۵۰ساله» در ایام #محرم می‌توانید از فهرست زیر استفاده نمایید: 🎬 با موضوع: قیام تاریخی و فراموش‌نشدنی حضرت ابا‌عبدالله علیه‌السلام 1️⃣ قسمت اول: قیام تاریخی حضرت اباعبدالله علیه‌السلام 2️⃣ قسمت دوم: هدف و انگیزۀ حضرت اباعبدالله از قیام 3️⃣ قسمت سوم: اقدامات حضرت در مسیر تبیین قیام (۱) 4️⃣ قسمت چهارم: اقدامات حضرت در مسیر تبیین قیام (۲) 5⃣ قسمت پنجم: مواجهات حضرت از شروع حرکت تا عاشورا #محرم_به_روایت_حضرت_آقا ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 #محرم 🏴 قیام حسینی ◼️ حرکت امام حسین، حرکتِ این بود که به مردم دنیا، به مسلمان‌های آن روز، و به همۀ مسلمان‌های تاریخ بفهماند که: ◼️ هنگامی‌که وضع جامعۀ اسلامی و نظام اسلامی به اینجا رسید که در رأس نظام به‌جای یک امام، یک سلطان قرار گرفت؛ #تکلیف این است. ➖ #تکلیف حرکت‌کردن است، ➖ #تکلیف قیام‌کردن است، ➖ #تکلیف معارضه‌کردنِ با همۀ وسایل ممکن است. ▪️ اگر با شمشیر ممکن است با زبان حق نداری و جایز نیست اکتفا کنی به زبان. ▪️ اگر با زبان تند ممکن است، با زبان ملایم جایز نیست و بایستی با شدیدترین و قوی‌ترین وسیله‌ای که در دست داری، باید اقدام بکنی. و این اقدام به هرچه منتهی شد، بشود ولو به کشته شدن؛ این راه امام حسین است. ✔️ حرکت امام حسین برای این بود که نشان بدهد تکلیف چیست. 🎙️ بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۳/۷/۲۰ 📲 نسخۀ مناسب استوری در شبکه‌های اجتماعی #محرم_به_روایت_حضرت_آقا #امام_حسین ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
فایل با کیفیت بالا برای چاپ در ابعاد بزرگ ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام، از این فایل می توانید برای آگاهی بخشی در موکب ها، مساجد و هیئات استفاده کنید، و یا در فضای مجازی منتشر کنید. مطمئن باشید اگر حتی یک نفر هم با دیدن این پوستر، لیوان پایدار با خود همراه ببرد بی تأثیر نخواهد بود. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ» #محیط_زیست #تأمل_تفکر_تعقل #نگاه_توحیدی_به_محیط_زیست #وسعت_افق_دید #کاهش_پسماند #نه_به_یکبار_مصرف #حفظ_محیط_زیست ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
◾️شهدای مدافع حرمی که در روز #تاسوعا به شهادت رسیدند: ▫️شهید عبدالله باقری ▫️شهید مصطفی صدرزاده ▫️شهید پویا ایزدی ▫️شهید امین کریمی ▫️شهید حجت اصغری ▫️شهید ابوذر امجدیان ▫️شهید سجاد طاهر نیا ▫️شهید روح الله طالبی اقدم ▫️سید محمد حسین میردوستی ▫️شهید محمد جاودانی ▫️شهید محمد ظهیری شادی ارواح طیبه شهدا صلوات ‌‌‌ @mesle_mostafa
👆بالاخره ویرایش متن صوت چهاردهم نیازها هم در هیئت😢 تمام شد. خیلی زیاد بود🤦‍♀ ان شاءالله مفید واقع شود برای دوستانی که نمیتوانستند صوتها را گوش کنند.
➖ انقدر طبابتشان خوب بوده که نمی‌تونستند بگویند این دکتر رفتارش بد است ما دیگر به او مراجعه نمیکنیم. این کتاب افرادی را معرفی می‌کند که در زمینه رشته خودشان خاص بودند، تحول ایجاد می‌کردند، در مورد زندگی هر کدام از این‌ بزرگان چند صفحه نوشته شده تمام این‌ها در کودکی و در زندگی رنج‌هایی کشیدند. خیلی از موارد رنجشان رنج مالی نبوده، برخی اصلاً خودخواسته خودشان را به این رنج انداختند. یعنی فرد امکانات خیلی خوب زندگی کردن از لحاظ مالی و سایز شرایط را هم داشته ولی خودش مثلا کل زندگی اش را بخشیده و در رنج زندگی کردن را انتخاب کرده است و بعد به چه جایگاهی رسیده. این کتاب خیلی کتاب جالبی است، چون فقط هم اینطور نیست که شخصیت‌های مذهبی باشند،نه، در همه رشته‌ها حتی فکر کنم از شخصیت‌های برتر موسیقی هم درو این کتاب هست، در زمینه پزشکی و شخصیت‌هایی مثل شهید چمران، دکتر حسابی، شخصیت‌های دینی در این کتاب هست و خیلی جالبه است که وقتی همه این‌ها را می‌بینیم اینکه همه این‌ها که توانستند در زمینه‌های مختلف پیشرو و تحول آفرین باشند این رنج جز جدا نشدنی از زندگیشان بوده است، حالا گاهی خواسته گاهی ناخواسته، ولی رنج واقعا لازم هست و الان چون شرایط زندگی خیلی مدرن و صنعتی شده و ناخواسته غالب از این رنج‌ها از زندگی بیرون رفتند،البته به جای آن در زندگی مدرن عذاب ها خیلی زیاد شده است. ➖چون که این رنج منطبق با فطرت ما هست، عذاب ها با فطرت ما منطبق نیست و اذیت مان می کند به خاطر همین ما باید روی این هم دقت بکنیم که همه چیز آماده و آراسته باشد مثلا همه کارهای فرزندم را انجام بدهم، حتی در سن مدرسه دغدغه مادران این است که بچه‌ها به سختی نیفتند. این کارو نکنیم بچه‌ها سختشون می شود این برای بچه‌ها سخته بچه‌ها با این موضوع اذیت میشوند. « بزرگترین و رنج‌آورترین درد آدمی بی‌دردی است، اما باز به دنبال زندگی بی‌دردسر برای خود و فرزندانش می‌گردد» ببینید اردوهای جهادی که جوان ها و نوجوان ها می روند چقدر رنج دارد، چقدر سختی دارد، ولی چقدر به تعالی این‌ها کمک می‌کند،چقدر کمکشان می‌کنهگد برای خودسازی ،پس روی این موضوع حتماً فکر کنید ببخشید صوت امروز خیلی خیلی طولانی شد ولی دلم می‌خواست یک طوری مطلب را بگویم که خوب جا بیفتد،به آن فکر کنید و بنویسید. من خودم خیلی می‌نویسم که من برای فرزندان و خودم با سبک زندگی که دارم چطور می‌تونم این‌ها را از رنج کشیدن دور نکنم، حالا برای یک نفر تغییر در عادات غذایی هست،یک وقت تغییر در عادات خواب هست،یک وقت تغییر در مسئولیت هایی است که به بچه می دهیم ،روی این موضوع فکر کنید و مثال‌هایش را برای خودتون در بیاورید. #متن_صوت_نیازها #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
➖پس ببینید همین امکاناتی که مثلاً ما هر چند متر یک سوپری می‌بینیم و در همه سوپری ها آب معدنی گذاشته شاید به نفع بچه ما نباشد، حتی به ضررش باشد. باز یک جمله از کتاب را می‌خوانم: « بهترین نعمت رشد دهنده برای کودک محرومیت و مشکلات سازنده است، اما باز او را در نعمت آسایش و در گهواره رفاه به طور گلخانه‌ای نگهداری می‌کند. می‌داند که بهترین گنج، رنج است، بالاترین ثروت قناعت است، شیرین‌ترین وصل هجر است و راحت‌ترین لحظه، لحظه کار است، اما باز دلش رضا نمی‌دهد و بی‌نیازی را در جمع آوری مال و ثروت را در گنج خواهی و راحتی را در بیکاری می‌جوید. نه اینکه بچه را بخواهیم عذاب بدهیم، تنبیه کنیم، طرد کنیم و آن چیزهایی که در صوت‌های قبلی گفتیم مشکلات سازنده، تا او یاد بگیرد چگونه در سختی‌ها و دشواری‌ها خود را بیابد و به مهارت‌های پیچیده دست یابد. ➖ همیشه همه امکانات فراهم نباشد، بچه ما اگر یکی از آن امکانات نبود نتواند کاری انجام بدهد. پس ببینیم هر کدام از ما با توجه به سن و سال فرزندانمان تعداد فرزندمان، سبک زندگی خودمان، شرایطمان، بنشینیم به این فکر کنیم که واقعاً بچه‌های ما آیا نیازشان به رنج، به رنج کشیدن برای تعالی روحشان برآورده می‌شود یا نمی شود، آیا من کاری می‌کنم که فرزند من راحت و بیکار بشیند و هیچ کاری نداشته باشد. آیا من کاری می‌کنم که فرزندم هر چیزی که می خواهد در لحظه فراهم شود و بر هر چیزی که گفت راحت در اختیارش باشد؟ یا نه، برای به دست آوردن خیلی چیزها باید خودش سختی بکشد، رنج بکشد، نه اینکه عذاب بکشد،حتماً فکر کنید و دقیق هم فکر کنید به تفاوت رنج و عذاب. رنجی که سازنده هست از سن و سال پایین تا بالا. یک کودک دو ساله هم می‌تواند رنج بکشد همین که جورابش را می‌خواهد خودش پا کند، ربع ساعت درگیر هست من نیایم خودم سریع انجام دهم. مثلا نوجوان من پیاده برود مدرسه و بیاید، با دوچرخه مدرسه برود،این‌ها مثال‌ها برای هر کس با شرایط خودش فرق می‌کند. مثلا یک قسمت از مسئولیت‌های خانه، خرید خانه، به عهده فرزندم باشد. در برخی موارد حتی اگر شرایط مالی اش را دارم بگذارم بچه‌ها یک مقداری سختی بکشند یک مقداری رنج بکشند، بعد گفتیم همه ی این نیازها در کنار هم یک مجموعه کامل هستند، این رنج وقتی بچه را اذیت نمی‌کند وقتی دلنشین است که در کنارش استقلال است عزت نفس است، اعتماد به نفس است محبت است، احترام است، توجه است، ارتباط است، همه این‌ها که در کنار هم‌ هستند،نه تنها آن وقت رنج اذیت نمی‌کند، تازه فرزند شما به دنبال شما هم می آید ،و دوست دارد حتی خودش به استقبال رنج می رود. ➖ هر کدام از ما به این فکر کنیم که مثال‌هایش چیست،شاید ما خیلی شرایط مالی خوبی داریم شرایطش برای ما فراهم هست که مثلاً هر شب غذای خیلی عالی داشته باشیم،یک شب هم غذای حاضری داشته باشیم، یک شب هم اصلاً مثلاً شام نخوریم حالا داریم بازی می‌کنیم اصلاً شام نمی خوریم، یک شب مثلاً می‌گوییم نان می خوریم، ببینید شرایط برای همه فرق می کند، شاید یک نفر بگوید شرایطم هر شب همین هست، خیلی وقت ها بدون اینکه پدر و مادر متوجه باشند بچه خودش دارد یک سری رنج‌هایی را می‌کشد و اتفاقاً خیلی هم کمک کننده است. یک کتابی را یک بار استاد سلطانی معرفی کردند به نام «گذری در کوی نیک نامان»،این کتاب تعداد خیلی زیادی از بزرگان معاصر کشورمان در همه زمینه‌ها از روحانیون، اساتید دانشگاه در زمینه‌های مختلف، پزشکان خیلی معروف، شاعر، نویسنده و کلا کسانی که در رشته خودشان خاص بودند،توانستند تحولی ایجاد کنند، نه حالا هر پزشکی که فقط مریض میبیند، پزشکی که کارش خاص بوده، یک مورد که در ذهنم هست مثلاً یکی از پزشکان پزشکی بودند با وجود اینکه وضعیت مالی خیلی خوبی داشتند، قبل از انقلاب در یکی از مناطق پایین شهر مطب داشته و چنان تبحری داشتند که وزرا می آمدند مطب ایشان و خیلی به ایشان پیشنهاد می دادند که مطبت را بیاور بالای شهر،که ما نخواهیم بیاییم پایین شهر تهران، و ایشون قبول نمی‌کردند. یک خانه قدیمی در یکی از محلات فقیرنشین تهران داشتند، آنجا مطبشان بوده و بعد ایشان کارشون اینجور نبوده که مریض‌ها به نوبت بروند داخل. ایشان هر مریضی که می‌رفتند بیرون می آمدند در اتاقشان می ایستادند و به آن‌هایی که در صف انتظار بودند یک نگاه می‌انداختند و بر اساس اینکه تشخیص می‌دادند معاینه چه کسی ضرورت بیشتری داره می‌گفتند شما بفرمایید داخل، بعد خیلی از وزرا با ایشان بد بودند ، وزیر مملکت نشسته بوده، حالا ایشان یک فرد با لباس مندرس و فقیر میگفتند شما بفرمایید داخل ، #متن_صوت_نیازها #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
➖ یکی از مواردی که من خیلی به آن فکر می‌کنم، یعنی می‌توانم بگویم که اغلب روزها حداقل چند دقیقه ذهنم راجع به این موضوع درگیر است که زمانه حاضر آن رنج کشیدن طبیعی که نسل‌های قبل داشتند، وجود ندارد. هم سطح رفاه، هم سطح امکانات مالی، چه در جامعه و چه در خانواده‌ها خیلی پایین‌تر بود و بچه‌ها ناخودآگاه بدون اینکه اصلاً پدر و مادر بدانند که رنج چقدر برای بچه‌هایشان مفید است،رنج می‌کشیدند،رنج گرسنگی می کشیدند، رنج نداشتن لباس، رنج مدرسه نرفتن، خیلی از ما از اطرافیانمان خیلی از این مثال ها را شنیدیم یا دیدیم که مثلاً برای اینکه والدین را راضی بکنند مدرسه بروند چقدر رنج میکشیدند، راه دور می‌رفتند، چقدر سختی می‌کشیدند همه این سختی‌ها خوب است، متاسفانه همیشه دچار افراط و تفریط می‌شویم. همان پدر مادرهایی که رنج کشیدند، سختی کشیدند و بزرگ شدند میگویند که می‌خواهیم که فرزندمان هیچگونه رنج و سختی نکشند، و در رفاه کامل باشند و بعد میگویند که ما هیچی نداشتیم به همه جا رسیدیم ولی برای این بچه‌ای که ما همه چیز فراهم کردیم و نگذاشتم آب توی دلش تکان بخورد ببین به هیچ جا هم نرسیده که هیچ، حتی مقابل پدر و مادر هم می ایستد،چرا؟ ➖ چون نگذاشتیم این بچه رنج و سختی بکشد، رنج و سختی خیلی وقت‌ها لازم است. ببینید من به این موضوع خیلی فکر می‌کنم که حالا در سبک زندگی خودم چطور می توانم بچه ها هم در آسایش و رفاه کامل نباشند و سختی بکشند و با سختی کشیدن صبر را یاد بگیرند. ➖شما هم حتماً فکر کنید چون سبک زندگی‌ها متفاوت است.‌ ممکن است مثلاً سبک زندگی من به گونه ای باشد که به طبع آن فرزند من رنج‌ها و سختی‌هایی را بکشد و بدون اینکه من برای آن برنامه ای داشته باشم، ولی یک وقت من میبینم انقدر من دارم در رفاه کامل و یا شرایط ایده آل ، فقط هم رفاه مالی نیست، زندگی می‌کنم که اصلاً فرزند من تحمل یک ذره سختی کشیدن را پیدا نمیکند، آن وقت می‌توانم از چیزهای خیلی خیلی کوچیک شروع کنم. مثلاً تا فرزند من در ماشین در خیابون می‌گوید تشنه‌ام، ما فکر می‌کنیم که وظیفه ما به عنوان پدر و مادر خوب این است که اولین سوپرمارکت ماشین را کنار بزنیم و یک آب معدنی بخریم و تشنگی فرزندمان را برطرف کنیم، و اگر مثلاً این کار را نکنیم خیلی سنگدل و بی‌رحم هستیم چه پدر مادر بدی هستیم!! ➖ نه گاهی لازم است بر اساس تحمل بچه، بر اساس سن بچه مثلا بکوییم ما ۱۰ دقیقه دیگر به خانه می‌رسیم، میگوییم می‌دانم که تشنه‌ هستی، بدرفتاری نمی‌کنیم مثلا: باز مثلاً ما از در خانه آمدیم بیرون شروع شد، نق و نوق شروع شد، مامان جان می‌دانم که تشنه هستی تشنگی سخت است، ولی ما ۱۰ دقیقه دیگر می‌رسیم خانه، یک وقت هست ما غر می زنیم ، چرا این حرف را میزنی، چرا اینکار را می کنی، سریع هم خواسته را برآورده می کنیم. ➖این یک مثال خیلی خیلی ساده بود. اینکه گفتیم قبلاً بدون اینکه والدین متوجه باشند نیازها برطرف میشد،من یادم هست زمان بچگی خود ما اصلاً آب معدنی به این شکل نبود، ما درخیابان اگر به مادرمان می‌گفتیم تشنه‌ایم یک لیوان در کیفشان بود می‌گفتند نگاه کنید جایی آبسردکن می‌بینید، جایی مثلاً نوشته سقاخانه و یا سلام بر حسین ، بگردید پیدا کنید ما در خیابان با همان تشنگی می‌دویدیم ببینیم جلوی در یک مغازه ای یک کلمنی گذاشته یا یک آبسردکن، آبسردکن هم خیلی وقت‌ها نبود ،یک لوله آبی پیدا می کنیم. #متن_صوت_نیازها #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
➖رنج هم یکی از همان نیازهایی است که در نسل‌های قبل غالباً بدون اینکه بدانند رنج نیاز کودک است، کودک در رنج می‌افتاد‌. ➖ ببینید مفهوم رنج با مفهوم عذاب متفاوت است، عذاب چیزی است که عقوبت است، یک کار بد انجام شده ما می‌خواهیم یکی را محاکمه بکنیم و یک عذاب و یک به اصطلاح مجازات را برای او در نظر می‌گیریم ولی رنج فرق می‌کند. ➖ این رنج، این سختی کشیدن، باعث تعالی روح می شود. خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که تعالی انسان با اینکه راحت باشد و همه چیز برای او آماده و فراهم و مهیا باشد محقق نمی‌شود، من اینجا برخلاف صوت‌های قبلی که هیچ وقت از هیچ کتابی استفاده نکردم ، اینجا چند جمله از کتاب تربیت چه چیز نیست را می‌خوانم که قبلاً هم در کانال این کتاب را گذاشته بودم، ببینید میگوید: « می‌داند که کمک کردن و یاری کردن به کودک قدرت اتکا به خود و منبع خودکفایتی را از بین می برد، اما باز دست از دست گیری تضعیف کننده برنمی‌دارد، می‌داند که ایجاد نیاز، ایجاد سوال، ایجاد خلا و ایجاد تشنگی برای کودک سازنده‌تر مفیدتر و بارورتر است اما باز رفع نیاز می کند.» ➖ البته این جمله‌ای که آوردم، نیاز در این جمله به آن نیازی که ما در صوت‌های نیازها می‌گوییم متفاوت است، رفع خلع می‌کند و سیراب می کند، یعنی همین که مثلاً ما نگذاریم کودک لباسش را خودش بپوشد و در این لباس پوشیدن کمی به سختی بیفتد، رنج بکشد. این به ضرر او هست، در نیاز استقلال این‌ها را گفتیم. ➖ این نیاز رنج هم با نیازهای دیگر هم پوشانی دارد، مثلاً یکی از مثال‌هایش همین است ما نباید کودک را کتک بزنیم و یا توهین کنیم،یا کارهای دیگر که بارها در کانال راجع به آن صحبت کردیم ولی آن‌ها عذاب و مجازات هستند ،ولی وقتی م کودک را نمی‌گذارم چهاردست و پا از پله ها بالا برود، درست است کمی رنج بیشتری می‌کشد، سختی بیشتری می‌کشد، اما این برای او لازم است. به نیاز استقلال او هم کمک می‌کند. « کمک کردن و یاری کردن به کودک قدرت اتکا به خود و منبع خود کفایتی را از بین می‌برد» . ➖غذایش می‌ریزد، نمی‌تواند قاشق را درست ببرد داخل دهانش، رنج می کشد، اذیت می‌شود، غذایش می‌ریزد روی زمین ،ولی من نمی‌گذارم این اتفاق بیفتد. خودم میخواهم زود غذا را دهانش بگذارم ،باز از این مورد مثال هایش در صوت های قبل زیاد است، مثلاً ممکن است که بخواهد کودک اول دبستانی کتابش را جلد کند یا کار دیگری برای مدرسه انجام بدهد مثلا کاردستی درست کند،یا مثلاً تمرین دوخت دارند، بچه‌های کلاس اول اوایل مدرسه می‌بینیم سختش است یک سری کارها را مستقل انجام دهد حتی بعضا گریه می کنند. اذیت می‌کند، می‌خواهم سریع برایش انجام بدهم تا این رنج را نکشد ولی نمی‌دانم که آن چیزی که کودک ما نیاز دارد همین رنج هست، همین سختی کشیدن است. باز یک جمله دیگر از این کتاب: « بزرگترین اشتهاآور گرسنگی است، بزرگترین عامل تحریک هوش، ایجاد عطش است، اما به قدری به او می‌خوراند و می‌آشاماند که کودک به حالت تهوع دچار می‌شود، می داند حساسیت بیش از حد نسبت به کودک مسئولیت‌های درونی و خودجوش را از او دور می‌سازد و از او موجودی بی‌تفاوت و بی‌ مسئولیت می‌سازد اما باز به جای او احساس مسئولیت می‌کند. به جای او اضطراب دارد، به جای او تصمیم می‌گیرد، به جای او زندگی می‌کند می‌داند اگر قدری نسبت به مسئولیت‌های فرزندش بی‌تفاوت شود زمینه‌ای فراهم می‌شود تا فرزند او نسبت به مسئولیت‌هایش حساس شود، اما باز ول نمی‌کند و همچنان او را طفولی وار اداره می‌کند. #متن_صوت_نیازها #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
🖤بسم الله الرحمن الرحیم 🖤 به نام خداوند بخشنده مهربان #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ➖همراهان عزیز کانال مادرانه های مشترک سلام وقت شما بخیر ➖باز هم تشکر می‌کنم از اینکه لطف می‌کنید و صوت‌ها را از کانال خارج نمی‌کنید. ➖ در خدمت شما هستم با قسمت چهاردهم از صوت‌های نیازها ➖ خیلی ممنونم که این صوت‌ها را بسیاری از مادران کانال با دقت گوش می‌کنند. نتایجی که به من اعلام می شود همانطور که از قبل هم پیش‌بینی می‌شد، با گوش کردن این صوت‌ها هر مادری می‌تواند خودش به جای اینکه بگوید فرزند من این رفتار را دارد،چه کنم ؟! ریشه یابی کند و ببیند که چرا فرزندش اصلاً این رفتارها را دارد و چه نیازی از نیازهای واقعی که اساس فطرت انسان است برطرف نمی‌شود. ➖ من هم تمام تلاشم این است که این صوت‌ها را به دور از تکلفات و پیچیده کردن موضوع با مثال‌های ساده بگویم و گاهی چند ساعت از من وقت می‌گیرد و آن موضوعی که در ذهنم هست را روی کاغذ پیاده سازی می‌کنم و مثال ها را بالا و پایین می‌کنم تا یک چیزی در بیاید که هر مادری با هر سطح دانشی، با هر سطح اطلاعاتی، حتی اگر یک صفحه هم راجع به مثلاً مسائل تربیتی مطالعه نکرده باشد، به راحتی متوجه صحبت‌های من بشود. ➖نیازهای متعددی را تا اینجا گفتیم از نیازهای فیزیولوژیکی مثل خوراک، پوشاک، مسکن و بعد نیازهای دیگری مثل تعلق و دوست داشته شدن، امنیت، استقلال، شخصیت، اعتماد به نفس، عزت نفس، محبت، توجه، شادی، رضایت، کنجکاوی، احترام، یادگیری، کشف، نوآوری و در قسمت قبل نیاز به بازی و نیاز به ارتباط. ➖خیلی از این نیازها با هم در هم تنیده بودند، با هم همپوشانی داشتند و امروز هم می‌خواهیم راجع به یک نیاز فوق العاده مهم صحبت بکنیم که اتفاقاً با خیلی از نیازهای قبلی هم که راجع به آنها صحبت کردیم هم پوشانی دارد. ➖نیاز به رنج، یادتان هست که در صوت‌های قبلی من اشاره کردم که خیلی از نیازهای انسان، در زندگی طبیعی و منطبق بر طبیعت، بدون اینکه انسان اطلاعاتی داشته باشد و دانشی داشته باشد برطرف می‌شد، یعنی بدون اینکه مادر بداند که بازی دست ورزی نیاز فرزندش است، سبک زندگی طبیعی، سبک زندگی که مدرن و صنعتی نبود، انسان‌ها را وادار می‌کرد به دست ورزی، یعنی وقتی همه چیز در خانه تهیه می‌شد از پخت نان، آبلیمو گرفتن آبغوره گرفتن، رب گوجه، حتی گوشت را در هاون سنگی کوبیدن زمانی که چرخ گوشت نبود، میوه خشک کردن، میوه چیدن و... حتی من خودم بخاطر دارم که ما در بچگی به علت کار پدر و مادرم در یک منطقه ای زندگی می کردی که منطقه محروم بود، در آنجا به این صورت بود که اگر می‌خواستیم مرغ بخوریم باید می رفتیم یکی از مرغ های حیاط خودمان یا خانه های روستایی که خیلی زیاد مرغ و خروس داشتند، را دنبال میکردیم می افتادیم و آن را می گرفتیم بعد به خانه می‌آوردیم، سر می‌بریدند. یادم هست که مادرم،تشت آبجوش می گذاشتند و پرهای مرغ را ما می کندیم این همه کار فقط برای خوردن یک وعده مرغ،😉 ما چقدر با خوشحالی می‌نشستیم دور مادر،که بشینیم و پرها را یکی یکی جدا کنیم. اصلا سبک زندگی این بود، خودش یک نوع دست ورزی بود ولی ما اطلاع نداشتیم، شاید مادرم هم اطلاع نداشت که این بازی دست ورزی است، الان وقتی به خیلی از مادرها میگویم یکی از درمان های مشکلات فرزندان شما بازی دست ورزی هست،بارها شده مادر از من میپرسد که،مگر بچگی ما دست ورزی بود؟ مگر مادرهای ما بازی دست ورزی بلد بودند،نه آنها اصلا نمی دانستند،بازی دست ورزی چی هست!! ➖ولی سبک زندگی آنقدر صنعتی و مدرن نبود و همه چیز اینقدر آماده نبود، خیلی چیزها در خانه، حالا در زندگیهای روستایی که بیشتر،در زندگی شهری هم بود، خیلی از مواد غذایی مثل ترشی، مربا خیارشور،در خانه تهیه می شد، انقدر دستگاه های غذاساز نبود، چقدر خانم ها از رنده استفاده می کردند، همه ی این ها که بچه ها هم از کودکی کنار والدین انجام می دادند و استفاده می کردند،دست ورزی بود، بدون اینکه بدانند دارند دست ورزی انجام می دهند، ولی الان سبک زندگی مدرن ما را به سمت و سوی دیگری برده است، پس ما احتیاج داریم که این موارد را بدانیم و به فطرت خودمان رجوع کنیم. #متن_صوت_نیازها #متن_صوت_چهاردهم_نیازها ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
👆👆سلام به همگی ، عزاداری هاتون قبول ، این پیام یکی از دوستان مورد اعتماد بنده هست. در صورت تمایل، به این هیئت کمک بفرمایید، متشکرم.
حضرت‌ آقا از مکث طولانی پسرک می‌فهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان می‌گوید: «اینم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرت‌آقا با زبان آذری سلیسی می‌فرمایند: «شما اسمت چیه پسرم؟» شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادری‌اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی می‌گوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.» حضرت‌ آقا دست شهید بالازاده را‌‌ رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و می‌فرمایند: ‌«افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟» شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود می‌گوید: «انگوت کندی آقا جان!» حضرت‌آقا می‌پرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود می‌گوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم». حضرت‌آقا می‎فرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.» شهید بالازاده می‌گوید: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.» حضرت‌ آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟ شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» و شانه‌های شهید بالازاده آشکارا می‌لرزد. حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... @madaranehayemoshtarak
شهید مرحمت بالازاده، حکم جهادش را از دستان مقام معظم رهبری گرفت سال 1360، او یازده سال دارد و به مناطق عملیاتی و پشت خاکریزها فکر می‌کند, مراجعات او برای اعزام به جبهه به نتیجه نمی‌رسد و در این میان رو به رو شدن او با عوض محمدی, مسئول اعزام نیروی ستاد منطقه پنج آذربایجان شرقی، دیدنی و شنیدنی است, یکی بر حسب دستور و وظیفه می‌خواهد از اعزام افراد کم سن و سال جلوگیری نماید و دیگری بنا به وظیفه می‌خواهد ادای دین کند. وی بارها و بارها از اردبیل و تبریز برگردانده می‌شود تا اینکه سال 1361 موفق می‌شود با وساطت آیت الله ملکوتی، امام جمعه وقت تبریز، به خواسته‌اش برسد, شهید بالازاده در نخستین اعزام در عملیات مسلم بن عقیل شرکت می‌کند پس از اولین اعزام، تسویه نمی‌کند تا راه بازگشت به جبهه کماکان باز باشد ولی مسئولین طبق وظیفه، بدنبال این هستند تا او را از حضور در خط مقدم بازدارند. شهید بالازاده ناامید نمی‌شود و برای رسیدن به آرزویش، پیش مسئولین شهرستان و استان و مقام معظم رهبری می‌رود تا در زمان ریاست جمهوری ایشان، حکم جهاد را از دستان مبارکشان بگیرد، حکمی که بالاترین دستورهاست, این دستخط به شهید بالازاده بال و پر می‌دهد تا هر کس مانع اعزامش شد، آن را از جیبش در آورده و بگوید من حکم جهادم را را از آقا گرفته‌ام. در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که حضرت آیت الله خامنه‌ای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج می‌شدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از‌‌ همان نزدیکی شنیده می‌شد. صدا از طرف محافظ‌ها بود که چندتایشان دور کسی حلقه زده بودند و چیز‌هایی می‌گفتند, صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم» حضرت‌آقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی‌دانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتاده‌اند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن‌ها را نزدیک حضرت‌آقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی می‌رود. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و می‌گوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچه‌ها می‌گن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط می‌خوام قیافه آقای خامنه‌ای رو ببینم، حالا می‌گه می‌خوام باهاش حرف هم بزنم». حضرت‌آقا می‌فرمایند: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست». لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرت‌آقا می‌رساند, صورت سرخ و سرما زده‌اش خیس اشک بود, در میانه راه حضرت‌آقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند می‌فرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی» شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان می‌لرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری می‌گوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و می‌فرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان می‌دهد. @madaranehayemoshtarak
کمی در مورد شهید مرحمت بالازاده ( مفصل تر را می توانید جستجو کنید )👇👇 تقدیم به روح مطهر این شهید همراه با قرائت فاتحه و ذکر صلوات: ✨الّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
یک نکته مهم تربیتی 👇👇👇

مشاهده در ایتا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود به کانال ایتا
تبلیغ کانال ایتا