کانال ایتا سوال بارداری،،بانوی بهشتی

مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا

ورود به کانال

ورود به نسخه وب

مطالب کانال ایتا سوال بارداری،،بانوی بهشتی

. ✅ وزیر اقتصاد: والدین از درگاه ملی خدمات برای خرید سهام ۱.۵ میلیونی نوزادان متولد ۱۴۰۱ تا پایان امسال اقدام کنند. 👈 آدرس درگاه ملی: https://my.gov.ir/ #قانون_حمایت_از_خانواده #سهام_بورس کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
امام صادق (ع) : عافیت و سلامتی به هیچ قیمتی قابل ارزیابی نیست. 🔸️ترک قطعی و ریشه ای اعتیاد به انواع مخدرهای صنعتی و سنتی ، سیگار و ...🔸️ بدون درد و خماری و بستری شدن درمان گیاهی🌱 https://eitaa.com/joinchat/573899374Cee5cbfdda9 ✅تاییدیه رسمی سازمان غذا و دارو
#تجربه_من ۹۲۷ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #دوتا_کافی_نیست #خواهر_برادری ما خانواده پرجمعیتی بودیم، من فرزند ششم خانواده بودم و ۳تا خواهر هم کوچکتر از خودم داشتم. از نظر اعتقادات خداروشکر خانواده مذهبی و معتقدی هستیم. من دوران کودکی ونوجوانی ام را در آن فضای پرجمعیت خانواده ام سپری کرده ام که با وجود تمام سختی ها و امکانات کمی که داشتیم و زندگی سختی که در اون قرار گرفته بودیم اما همیشه خوشحال و پر انرژی بودم. اون موقع ها که من کودکی بیش نبودم در مدرسه به عنوان سریدار ساکن بودیم. دوران بسیار خوشی داشتیم. من و خواهر های کوچکم با هم همبازی های خیلی خوبی بودیم، فاصله سنی زیادی با هم نداشتیم. روزهای جمعه وتعطیل هر کداممان که زودتر بیدار میشد آن دو را نیز بیدار می‌کرد تا در آن حیاط بزرگ دلباز ساعت ها بازی کنیم. نا گفته نماند که اکثر اوقات هم اقوام به خانه ما می آمدند و با هم بازی میکردیم. آن روز ها سپری شد و کم کم با ازدواج خواهرهای بزرگم و بزرگتر شدن ما جمعیت خانه ما هم کمتر و شوق و ذوق ما برای دیدن خواهرای متاهلم بیشتر می‌شد. من بعد از گرفتن دیپلم وارد حوزه شدم و درس شیرین طلبگی را آغاز کرد. م در این مدت خواستگاران زیادی می آمدند ولی پدرم قبول نمیکرد تا خواهر بزرگتر در خانه هست کوچکتر ازدواج کند. من لیسانس را گرفتم و در کارشناسی ارشد قبول شدم اینجا خواهر بزرگترم ۲ سال بود که متاهل شده بود. ۲۲ سالم بود و سال اول فوق لیسانس بودم که بلاخره بعد از اصرار زیاد یکی از خواستگارانم به پدرم، ازدواج من سر گرفت و کلا تمام ماجرای خواستگاری و عقد و عروسی من کمتر از یک ماه طول کشید. اردیبهشت ۹۴ بود. فقط توانستم یک مقدار از وسایل ضروری زندگی را تهیه کنیم و با مراسم بسیار ساده فصل جدید از زندگیم شروع شد. خانواده همسرم و اقوامش سر بچه حساس بودند و میخواستن زود بچه دار شوم و مدام سراغ میگرفتن با اینکه فقط مدت کوتاهی از زندگی مششترکمان نگذشته بود. حقیقت ما هم از بچه بدمان نمی آمد، اما متاسفانه باردار نشدم و به دکتر مراجعه کردیم. طی آزمایشاتی که دادیم همسرم بیماری واریکوسل داشتند و باید عمل می‌شدند. آن روز ها گذشت و آذرماه بود حال هوای اربعین و محرم دیوانه ام کرده بود. تصمیم گرفتیم منو همسرم پیاده روی به دیار عشق سفر کنیم. در آنجا به امام حسین و اهل بیت توسل کردم. وقتی به مرقد مطهر امام موسی کاظم و امام جواد رفتیم، یک دل سیر با امام جواد صحبت کردم و آرزوی دنیایم ام را از او خواسته ام که فرزندی به من عطا کند تا نور چشم من در دنیا و آخرت باشد. بعد از برگشت نوبت عمل گرفتیم و با توکل بر خدا همسرم عمل کرد و خداروشکر عمل همسرم موفقیت آمیز بود و بعد از ۳ماه نتیجه گرفتیم. خدا میداند آن روزی که من بی بی چک گرفتم و دوخط نشان داد چقدر خوشحال بودیم. آن روز سالگرد ازدواجمان بود و این بهترین هدیه دوران عمرم بود و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که بعد از ویار سخت و بارداری سختی که داشتم پسر گلم آقا محمد جواد آذر ماه بدنیا آمد. همان ماهی که به پابوس امام حسین ع رفته بودیم و از آنها طلب فرزند کردیم. زایمان بسیار سختی داشتم اما چهره معصوم و دوست داشتنی پسرم تمام دردهایم را آرام می‌کرد. دوباره بعد از ۳سال خدا به من لطف کرد و مرا لایق مادری دانست و برای بار دوم صاحب گل پسری زیبا و دوست داشتنی شدم. الان پسر بزرگم ۷ سالشه و پسر دومم ۳ونیم سالشه با اینکه بارداری و و زایمان سختی دارم اما از خدا خواستم که باز به من فرزندانی عطا کند و اکنون که شاغل هستم ۱۲ هفته اس که باردارم و برای دیدن فرزند گلم که هنوز نمیدانم چیست لحظه شماری میکنم. الان همه خواهر هایم ازدواج کردن و حتی کوچکمان که دهه ۸۰ است، بچه دارد. از خدا میخوام که کمکم کند تا باز بتوانم فرزندانی دیگر بیارم و نسل شیعه را زیاد کنم و اگر لایق باشم برای امام زمانم سربازانی تربیت کنم. البته بعد از بارداری سومم همسرم دیگر موافق نیست باردار شوم اما اگر خدا بخواهد راضی می‌شود. چون شاغل هستم بسیار اذیت شدم بطوری که من بخاطر ویار بدی که دارم هیچ غذایی را نمیتونم بخورم و هر یک روز درمیان سُرم و آمپول وصل میکنم تا کمی حالم بهتر شود. اگر خدا بخواهد دوست دارم تا ۵ بچه را بیارم تا بچه هایم را از همبازی شدن با هم محروم نکنم تا آنها هم لذت خواهر برادری در ذهنشان بماند. این نکته را هم بگوییم که ما با وجود اینکه پرجمعیت بودم ولی همگی درس خوندیم و ۴تا از خواهرا و ۲تا از برادرانم شاغلیم. از شما مخاطبین خوب کانال میخوام برایم دعا کنید تا بسلامتی این دوران نیز بگذرد از خداوند میخواهم که به هرکس که طعم قشنگ فرزند را نچشیده است خدا به او ذریه پاک عطا کند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سوال ۵۳۷ چسلام اگه کسی دکتر خوبی میشناسه برا چسبندگی جفت خدا خیرتون بده آدرس و تجربتونو بفرستید🙏🙏 بحران جمعیت را جدی بگیریم❌ ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال ۵۳۶ سلام خست نباشید خوبین خسته نباشین ببخشید من یک سوال داشتم من کک مک مادرزادی دارم اگه بخوام بچه داربشم آیا بچه هم میگیره یانه ببخشید من مزاحم میشم اگه خواستم بچه داربشم چی بخورم که بچه تو شکم خوشگل سفید بشه بحران جمعیت را جدی بگیریم❌ ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
#تجربه_من ۹۲۷ #فرزندآوری #فشار_خون_بالا #از_شیر_گرفتن #از_پوشک_گرفتن #اگزمای_نوزادان #مدیریت_اقتصادی #نکات_کاربردی #قسمت_دوم درباره هزینه لباس، سایزهای کوچیک رو پنبه ای با جنس معمولی خریدم چون زود کوچیک می شن و غذاخور نیست که لک بگیرن ولی سایزهای بعد جنس خوب میخرم و تا جایی که بشه ازش استفاده می کنم. بعضی از لباس هاش رو دوتا تابستون پوشید. خیاطی هزینه ها رو نصف یا حتی کمتر می کنه ولی بی تعارف از نظر من وقت و دقت بالایی می خواد که برای من تک فرزند هنوز ممکن نیست چون دخترم همیشه کنار خودم هست و چرخ براش خطر داره ترجیح میدم وقت خیاطی رو به گشتن و پیدا کردن جنس خوب و قیمت مناسب اختصاص بدم. برای دخترم کتاب مقوایی داره که میاره و براش می خونم، از این توپ ها که توی استخر توپ هستن سایز کوچولوها یه بسته ی ۲۰ تایی خریدم هر روز متناسب با حوصله و شرایطش یه بازی طراحی می کنیم میریزیم توی پلاستیک میریزه زمین یا پرت میکنیم بخوره به هدف که هدف یه جای بزرگ در نظر می گیرم که بخوره حتما یه چسب می چسبونم به قاب در که پرت کنه بچسبه بهش بعضی وقت پخششون می کنم توی خونه باید بتونه همه رو پیدا کنه. اسباب بازی های موزیکال برای من خیلی خوب نبودن چون میخواد که بشینیم و با هم بازی کنیم عملا وقتی برام خالی نمی کنن، برای هوش آوایی خوبه اما بازی با وسایل خونه بهتره مثلا نخود لوبیا رو با ظرف خودش بهش می دم که بریزه و خالی پر کنه هم تولید صدا داره هم دست‌ورزی و هم برای دقایقی من رو رها می کنه. توی حمام رنگ انگشتی داره و نقاشی می کنه، سری بعدی که رفتیم حمام دیوارها رو می شورم که آب سرد اول لوله هم هدر نمیره، تاب داره و خیلی دوسش داره هر وقت راه حلی نداشته باشم برای سرگرم کردنش دست به دامن تاب می شم. توی کارها بهش مسئوليت کوچیک میدم مثل شکستن تخم مرغ با ضربه قاشق یکی از لذت بخش ترین کارهاست براش انگاری که قرمه سبزی پخته به همه هم میگه که خودش تخم مرغ شکسته و این غذا رو پخته. من هرجا برم دخترمم می برم حتی سمینارهای دانشگاه هم شرایط جوری بوده که بردمش و افتخار می کنم به مادری، بعضی از دوستام بچه هاشون رو از ترس مریض شدن بیرون نمیارن و اتفاقا دیدم که بچه های اونا بیشتر مریض می شن نه افراط خوبه و نه تفریط، به نظرم اگر به توصیه های دین عمل بشه بیماری ها خیلی کمتر می شه چیزایی که از برادران و خواهران عراقی این سال ها زیاد دیدیم اکثرا از مستحبات دین هست، مثل خوردن از لیوان برادر مومن خوردن غذایی که در محدوده ی سفره ریخته خوردن غذا با دست تمیز (شستن دست و خوردن با دست توصیه شده) دست دادن خودش باعث تبادل بعضی میکروب ها هست و رسیدن میکروب کم مثل واکسن زدن هست بدن رو با بیماری آشنا می کنه و در صورت تماس با ویروس قوی تر یا تعداد بیشتر می تونه از خودش دفاع کنه و خدارو شکر تا حالا این شیوه درباره خانواده ما جواب داده به دخترم توی سفر، پدی لاکت می دم که بجز تاثیر خوبش روی گوارش از بیماری های ویروسی جلوگیری می کنه و سیستم ایمنی قوی تر می کنه زمان از شیر گرفتن دو سال قمری هست بعضی مامانا وقتی مشاور بهشون می گه تدریجی از شیر بگیرید بچه رو، فکر می کنن تدریج یعنی دو هفته اونم تند تند بچه ی وابسته هم هیچی نگه آخرم می گن نمی شه و تلخک و زردک و چسب و چه چه بهتر هست واقعیتا تدریج یعنی از سه چهار ماه قبل وقتی یک هفته ی آخر می رسه فقط یک وعده مونده باشه من درباره بچه ی خودم یک وعده ی قبل خواب مونده بود، توی پذیرایی شیر می خورد می رفتیم اتاق می خوابید. ده روز آخر کردمش صبح و هر شب یه جوری بهونه آوردم بعد از چند روز صبح ها هم تا چشمش رو باز می کرد بهش شیر گاو می دادم تا یواش یواش از سرش افتاد یکی دوبار هم که گفت، بهش گفتم مامان شما بزرگ شدی ببین دندون داری باید غذا بخوری نینی دایی ببین دندون نداره اون شیر می خوره که با نارضایتی و یه جورایی مجبوری قبل کرد ولی گریه نکرد خیلی مهم هست که حس بزرگ شدن از شما بگیره. درباره از پوشک گرفتن الان یه موجی توی اینستا راه افتاده که اوایل می گفتن بین دو تا دو ونیم و الان می گن دو نیم تا سه سال حتی من صفحه های به اصطلاح مشاوره ای دیدم که گفتن بعد سه سال ولی این حرف اشتباه هست هر وقت شرایط از پوشک گرفتن بود یعنی فرزند نشونه ها رو داشت، مادر آمادگی جسمی و روحی این کار رو داشت و تغییر جدیدی در دوسه هفته قبل تا یک ماه بعد این پروژه اتفاق نیوفته این کار رو میشه کرد به طور معمول حدود بیست ماهگی شروع اختیار هست که با توجه حجم مثانه و یه سری عوامل دیگه نشونه ها شروع می شن اگر بچه ای علایم رو داشت مادر بهتره شرایط دیگه رو زودتر مهیا کنه و این کار انجام بده. از پوشک نگرفتن به موقع به اندازه و حتی بیشتر از زود از پوشک گرفتن عارضه داره. «دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مشکل ناباروری داری😳 ناباروری در کمال ناباوری درمان شد🤩 بیا اینجا 👉 بهت قول میدم نی نی دار شی👶🤗 زوج هایی که مشکل ناباروری دارن این کانال مخصوص شماس 👇 https://eitaa.com/joinchat/2085486937C226d52f897 قسمت بوده این بنرو ببینی سریع عضو شو👀👆 ✅درمان قطعی #آقایان #خانومان
#تجربه_من ۹۲۷ #فرزندآوری #فشار_خون_بالا #از_شیر_گرفتن #از_پوشک_گرفتن #رفلاکس #اگزمای_نوزادان #مسمومیت_بارداری #نکات_کاربردی #قسمت_اول من نویسنده تجربه ۶۷۶ هستم، راستش دلم می‌خواست بقیه خاطره رو بفرستم و بگم بین من و دخترم تا حالا چه ها گذشته و به برخی سوالات اعضا هم که تجربه کرده بودم، پاسخ بدم. چالش اول اغلب مامانا، بعد از زایمان شیر دادن به بچه است. یکی شیرش کمه، همش دنبال خوراکی مفید هست، یکی شیرش زیاده سر ریز می شه، یکی زخم داره نمی تونه شیر بده تا اینجایی که من تحقیق کردم ملاک در شیر مادر اصلا حجم شیر نیست، بلکه کیفیت شیر هست ممکنه یک نفر اینقدررر شیرش زیاد باشه که بچه آبِ روی شیر بخوره و سیر بشه به مواد مغذی نرسه و وزن نگیره برعکس یک نفر شیرش کم باشه اصلا نتونه بدوشه ولی شیر غنی داشته باشه و بچش وزن گیری خوبی داشته باشه البته که باید خوراکی های مقوی خورد. مثل موز، کنجد، چهارمغز آب گوشت، لبنیات و.... اما اولویت اول برگشتن انرژی مادر باشه براتون و بعد مقوی شدن شیر قدرت خدا اینقدر کارکرد بدن دقیق هست که وقتایی که دخترم شیر نمی خورد به هر دلیلی مثلا شب ها که دیرتر شیر می خورد بدن عادت کرده بود و شیر‌ کمتری تولید می شد اذیت نبودم. اگر به هر دلیلی می خواید شیر بدوشید از حوله ی گرم استفاده کنید خیلی راحت تر دوشیده می شه یا دوش آب گرم قبلش بگیرید. دختر خانم من مثل خیلی از بچه های این نسل رفلاکس داشت که با تجویز دکتر براش دارو شروع کردم ولی با گذشت حدود بیست روز متوجه شدم رژیم غذایی خودم تاثیر بیشتری توی رفلاکس داره با مامان های اطرافم که بچه هاشون رفلاکس داشت، صحبت کردم، اونا هم موافق بودن و اینجوری شد که من به مدت شش ماه هرچیزی که کافیین داشت، نخوردم حتی نوشابه. چیزایی که مامانا دیگه گفتن معمولا لبنیات بود عروسکم حدود سه ماهگی صورتش اگزما زد که دکتر بهش دارو داد ولی تاکید کرد دارو تاثیرش موقت هست ولی باید عامل آلرژی رو پیدا کنی، منم به دستور قدیمی تر ها سوداها رو کم کردم، گوجه، بادمجون تخم مرغ، حتی سیب زمینی با اینا بهتر می شد ولی خوب نمی شد. مایع لباسش رو عوض کردم و... با مرطوب نگهداشتن پوست صورتش خوب میشد، دوباره برمی گشت تا حدود پنج ماهگی ما در چالش بودیم هر روز یه چیز جدید امتحان می کردیم و در آخر یه روز یکم خرما ریختم توی فرنی و به شدت اگزماها بیشتر شد و فهمیدم مشکل از خرماست. من از هفته ۲۸ دچار نارسایی جفت و بعد فشار بالا شدم (بعد تولد دخترم هم زردی داشت) که همه ی اینا به خاطر ناسازگاری خونی (من o مثبت و آقا AB منفی) این اتفاقات در این شرایط عجیب نیست اما سختی داره بنا به شرایط هم دارو داره که دکترها زحمت تجویزش رو می کشند و برای من چون دکتر عزیزم معتقد بودن بدن از پس خودش برمیاد، رژیم غذایی دقیقی داشتم و خدارو شکر مشکلی برام پیش نیومد. یه نکته بگم حتی در فشار خیلی بالا هم نباید نمک رو حذف کرد بلکه باید به حداقل رسوند وقتی سدیم دریافتی صفر بشه بدن از سدیم موجود در اعضا خصوصا دستگاه عصبی استفاده می کنه که باعث اخلال در پمپ سدیم پتاسیم گیرنده های عصبی می شه و مشکل ساز هست یکم نمک خصوصا نمک دریا باید باشه. چربی خون هم، روی بالا رفتن فشار و ورم تاثیر داره، سعی کنید سرخ کردنی رو به حداقل برسونید. هر چیزی که نگه‌دارنده داشته باشه احتمال مسمومیت بارداری رو بالا می بره فشار به تنهایی تا وقتی با بقیه نشونه های مسمومیت مثل سرگیجه، دو بینی، تاری یا بالا رفتن بیش از حد همراه نباشه فقط و فقط نیاز به مراقبت و پیگیری داره پس با استرس بی مورد فشار رو بالاتر نبریم همه اینایی که گفتم همراه با درس و امتحان و کار خونه باعث شد من تا چهار ماهگی دخترم به شدت درگیر باشم و نتونستم به نوعی خودم جمع کنم ولی عید یه خونه تکونی حسابی کردم تا کارا روی روال افتاد بعد از اون نمیگم همیشه خونه مرتب بود ولی حداقل می دونستم میخوام چی کار کنم ولی باعث میشد کمتر حس‌ خستگی کنم و به مرحله خدایا بسه دیگه نرسم من خیلی بیرون رفتن حالم رو خوب می کنه حتی بعضی وقتا به همسرم یا دوستام می گم باید بریم بیرون، من آفتاب بهم بخوره دارم پژمرده می شم و همینم توی روان شناسی هست نور روز خیلی از مشکلات رو حل می کنه، بعضی عصر ها با دخترم می رم از سر کوچه تا ته کوچه و یکی دو بار برمی گردیم حال هر دومون خوب میشه بعد از تجربه احتمال مسمومیت بارداری و فشار بالا که نباید نگهدارنده می خوردم، سعی کردم همه چیز خونگی درست کنم و به نتایج خوبی هم رسیدم الان تقریبا همه چیز تولید خودم هست این اواخر به ویفر و پفک هم رسیده که با یکی دو سری کم و زیاد قلقش دستتون میاد، که هم وقتم رو پرکرده و هم یه جورایی الان که ساعات بیرون بودنم کمتر شده بی حوصله نمی شم و هم به اقتصاد خانواده خیلی کمک کرده ادامه 👇 «دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🏠خونه تکونی عید از رگ گردن به شما نزدیکتره😊 🥇 با محصولات نانوسان آشنا هستید؟ 🥰 می دونید چقدر کارها رو براتون راحت و آسون می‌کنه 🛒ما محصولات اصل رو با قیمت کارخانه تقدیمتون می‌کنیم.🏃‍♂️ ↩آدرس کانال ما در ایتا https://eitaa.com/joinchat/998899997Ccb0e917b64 🏃‍♂️همین الان یه سر به کانالمون بزنید مطمئنم که از معجزه محصولات نانوسان و قیمتشون در جشنواره تعجب می‌کنید و مشتری دائمی می‌شید 😱
#پیام_مخاطبین من دختر دومم را در حالی باردار شدم که یک دختر ۹ ماهه داشتم و از این بابت خیلی نگران رفتار اطرافیان بودم که چه واکنشی نشان می دهند. وقتی پیش دکتر رفتم و با ناراحتی گفتم که باردارم. دکترم خیلی خوشحال شدند و فوق العاده من را تشویق کردند و کلی بهم روحیه دادن که بچه هایی که فاصله سنی کمتری با هم دارن، همبازی خوبی میشن و اینکه مادرای ما، همه بچه هاشون پشت سر هم بودن و تو خونه هم زایمان می کردن و هیچ اتفاقی هم نمی افتاد. خلاصه که من با این رفتار دکترم خیلی آروم شدم و حال خوبی پیدا کردم. وقتی هم که میخواستم برای زایمان برم بیمارستان متوسل به امام حسین علیه السلام شدم که خودشون همه چیز را درست کنند چون واقعا از زایمان می ترسیدم سر بارداری اولم اذیت شده بودم، این بود که با ورودم به زایشگاه یک ماما خیلی مهربان نصیبم شد و ایشون تا آخرین لحظه زایمان مثل یک مادر کنارم بودند، کمکم کردن زایمان راحت‌تری داشته باشم، بهم گفتند شیفت شون داره تمام میشه و میخواند که من تا خودشون هستند و حواسشون هست، زایمان کنم. خییییلی کمک کردند به طوری که وقتی دکترم اومدند خیلی تعجب کردن که ایشون این همه دارن تلاش می کنند جا داره از این جا از مامای عزیزم خانم سبزواری عزیز که اصفهان هستند، تشکر ویژه داشته باشم و دعا کنم برای ایشون و همه کسانی که وظیفه خودشون در هر جایگاهی که هستند را به نحو احسن انجام میدن. دکترم هم خانم ماه منیر جعفری بودن، بسیار دکتر خوش اخلاق و خوش روحیه جوری با بیمارهاشون صحبت می کنند که گویی دختر خودشون هست. ایشون هر سال چند ماهی را کانادا می رفتن و میگفتن امکاناتی که یکی از بیمارستان های اصفهان برای زایمان اپیدورال داره، اونجا نداره. ولی خب متاسفانه ماها دچار یک خود تحقیری شدیم و مدام گله می کنیم. برای من هم دعا کنید بتونم بازم فرزند بیارم، شرایط تحصیل و کاری که قصد دارم برم، عملا راه را برام سخت کرده. #کرامت_مادری #کادر_درمان #معرفی_پزشک #اصفهان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075

مشاهده در ایتا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود به کانال ایتا
تبلیغ کانال ایتا