ˇ﷽
براے تماشاے یڪ عشق ماندگار،
در محفلے مهمان شدیم ڪھ
از محبّت میان عـلے’ع و زهـرا’س میگفت؛
از عشقے حـلال…💓
•هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما•
@Heiyat_Majazi ˼
@Rasad_Nama ˼
🛤˹ پل ارتباطے
@Daricheh_Khadem ˼
💌˹ تبادلات و تبلیغ
@Daricheh_Ad ˼
مطالب کانال ایتا عاشقانه های حلال 🇵🇸 ꨄ
روسری دور هلالی یه روسری ترند و خاصه...😉
ساختن استایلت با ما ...😌👌🏼
آنِسِه استایل؛ سفری از طراحی تا تولید پوشاک حجاب✨🪡🧥🛍
ما اینجاییم:
@aneseh_style
@aneseh_style
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
سرِ زیباییِ چشمانِ تـ♡ـو
دعوا شده است!🤨👀
بینِ مــــــــــ🌚ــــــاه و مـ😎ـن و
یک عـ👥ـده اساتید هنـ👨🏻🎨ــر!
#مسعود_محمدپور
#بنظرتکیبرندهمیشه؟!
.
𓂃محفلمجردهاےایـتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧣
⏝
🍳
⏝
֢ ֢ #صبحونه ֢ ֢
.
تـعداد سـالهاے زندگـے
مهـم نیست😊
میـزان زندگـے در آن سـالها
مهم اسـت :)🌱
.
𓂃صبحروعاشقانهبخیرکن𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🍳
⏝
🌙
⏝
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
.
√ تلاش دشمن بر
از یاد بردن نام شهدای ما.. 🕊
.
⊰🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_اے
⊰❤️ #سلامتےامامخامنهاےصلوات
⊰🚩 #یحیی_سنوار
⊰📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
⊰🔖 #نگارهٔ 𓈒 1527 𓈒
.
𓂃شبنشینےبامقاممعظمدلبرے𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🌙
⏝
☀️
⏝
֢ ֢ #قرار_عاشقی ֢ ֢
کاش میشد خانهمان~🏡~
باشد حوالی حرم~🕌~
تا کنم عرض ارادت~🕊~
در مسیرم، روز و شب~🌒~
.
𓂃جایےبراےخلوتباامامرئـوف𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
☀️
⏝
🧃
⏝
֢ ֢ #ویتامینه ֢ ֢
.
👈 هر چه به نظرات همسرتان بیشتر احترام بگذارید و از میزان کنترل وی بکاهید👏
بیشتر احساس مردانگی می کند💪
👈 ایمان و اعتماد شما به مرد زندگیتان، او را تقویت می کند و به او توان بیشتری می دهد👌😍
تا بیشتر در خدمت شما باشد☺️
.
𓂃ویتامینعشقتاینجاست𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧃
⏝
🧸
⏝
֢ ֢ #پشتڪ ֢ ֢
.
سبز ماندن در میان ویرانی
ریشه میخواهد...🫀🌱
.
𓂃دیگهوقتشهبهگوشیترنگوروبدی𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧸
⏝
🪖
⏝
֢ ֢ #همسفرانه ֢ ֢
.
روایت همسر محترم شهید :وقتی به #نــماز می ایستاد واقعا تماشایی بود فقط دلم میخواست صــوت حـــزینش را ضـبط کنم
#خلـوص نـیت خاصی داشـــت و همیــشه هم توصیه میکرد که نـــمازتان را اول وقت بخــــوانید.
⊹🌷 #شهدارایادکنیمباذکرصلوات
#شهید_حبیب_الله_شمایلی
#روایت_عشق❤️
.
𓂃اینجاشهدامیزبانعشقاند𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🪖
⏝
🧔🏻♂
⏝
֢ ֢ #منو_بابام ֢ ֢
.
📩 رفتیم کلیسای جلفای اصفهان
یهو دیدیم بابام تو سرویسش وضو
گرفته😐 از آقاهه ارمنی میپرسه
اینجا نمازخونهش کجاست؟🤣🥲
#ارسالے_ڪاربران 𓈒 1060 𓈒
#سوتے_ندید "شما و باباتون" رو بفرستین.
𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh
.
𓂃اینجاباباهامیدوندارهستند𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧔🏻♂
⏝
🌽
⏝
֢ ֢ #چه_جالب ֢ ֢
.
خوشـمزهترین رسپـے ڪـوڪـو سبزۍ😋
مواد لازم :
تره ۲ بسته
گشـنیز ۲ بسته🌿
تخـم مرغ ۳ عدد🥚
نان باگـت بزرگ ۲ عدد🥖
جعـفری ۲ بسته
شـوید ۲ بسته
ادویجات :
نمـک، فلفل
پودر سیـر🧄
پاپریڪـا
.
𓂃فوتوفنهاےسهسوته𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🌽
⏝
💍
⏝
֢ ֢ #همسفرانه ֢
🌱آروم میکنی حالِ بد منو
میدونی تو تکی آرومِ جونم💚
#آرومجونمخانومخونم☺️
.
.
𓂃بساطعاشقےبرپاس،بفرما𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💍
⏝
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
🦋*فکت*
🔍حتی بهترین پارتنر هم در یک رابطه عاطفی نمی تونه:
❗️اون چیزی رو که در کودکی خودت از دست دادی بهت بده
❗️ذهن شریک عاطفی خودش رو بخونه
بدون هیچ ایرادی باشه
❗️تمام زخم های شما رو خوب کنه
❗️با شما کاملا در همه چیز موافق باشه
❗️مسئولیت همه چیز رو به عهده بگیره
❗️همونی باشه که شما آرزوش رو دارین
.
𓂃محفلمجردهاےایـتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧣
⏝
💛
⏝
֢ ֢ #پابوس ֢ ֢
.
«انما المراة قلادة فانظر ما تتقلد»
امام صادق علیه السلام فرمودند: زن همانا گردنبندی است، نیک بنگر که چه گردنبندی را به گردنت آویزان میکنی☝️🫀
منبع:وسائل الشیعه، ج. ۲۰، ص. ۳۳✍
.
𓂃حرفایےکهمیشنچراغراهِت𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💛
⏝
🍳
⏝
֢ ֢ #صبحونه ֢ ֢
.
.
صـبح با زمزمه ی لبهایٺ✨
ٺوے گوشم نفسٺ میپیچد
دوسٺـٺ دارم و خود می دانـے🫀
ٺو نباشـے دل من مـےگـیرد...🥺
#محسن_قاسمی_نژاد
.
𓂃صبحروعاشقانهبخیرکن𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🍳
⏝
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستوپنجاهودو
بابا از جا بلند میشود،با پوزخندِ روی لبش:ممنون از مهمون نوازیتون... بریم افسانه جان..
بلند میشوم.
زنعمو به طرف مامان و بابا میرود.
ِ دست مامان را میگیرد و دست دیگرش را روی بازوی بابا میگذارد:خواهش
میکنم... زبون تلخ
محمود رو به من ببخشید..
نمیدانم باید بروم یا بمانم؟
نگاهم به بابا و مامان است که صدایش میآید
:_نیکی مام میریم...
ما؟؟ من و مسیح؟؟ کجا با هم میرویم؟
زنعمو با نگرانی به طرف مسیح برمیگردد:کجا پسرم؟
:_میریم خونه ی خودمون مامان...
خانه ي خودمان؟چه جهنم ترسناکی..
زنعمو میگوید:چرا آخه؟
عمووحید میگوید:شراره جان،بچه ها میخوان من رو تا فرودگاه برسونن
باز هم بغض،پنجه ی قوی اش را دور گردنم حلقه میکند.
عمومحمود میگوید:میخوای بری وحید؟
بابا میگوید:به خاطر بابا میری؟
عمو تنها سرش را تکان میدهد،ناراحت است... خیلی...
مانی میگوید:پس ما میریم عمووحید رو برسونیم..عمو پروازتون ساعت چنده؟
عمو به مانی نگاه میکند و لبخند میزند:یازده
مانی میگوید:خب بعدشم من نیکی و مسیح رو میبرم میرسونم فرودگاه دیگه...
مامان میگوید:ولی ما هم باید بیایم فرودگاه
مانی میگوید :زنعمو پروازشون ساعت چهار و نیم صبحه.. کجا بیاین آخه؟همین جا خداحافظی
کنید،زودتر بریم اینا وسایلاشون رو هم جمع کنن دیگه...
سکوت جمع نشانه ی توافق است.
جلو میروم و بابا را بغل میکنم.
آغوشش هنوز گرم و مطمئن است.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستوپنجاهویک
مسیح دستش را روی گردنش میگذارد و در حالی که نگاهش را از بقیه میدزدد میگوید:آره دیگه
عزیزم.. دو هفته..
سرم را آرام تکان میدهم،با اخم ظریفی که از غم روی پیشانی ام نشسته...زیر لب تکرار
میکنم:دو هفته... دوهفته...
من میان این همه دروغ چه میکنم خدایا..
سرم را پایین میاندازم.
حس گناه همه ی وجودم را فرا میگیرد.
صدای زنگ موبایل و بعد از آن (ببخشیدِ) عمومحمود میآید.
عمو بلند میشود و در حالی که از میز دور میشود جواب تلفنش را میدهد.
همچنان خیالم پیش رفتن عمووحید مانده و ماه عسل دو هفته ای!
چند دقیقه میگذرد،عمو برمیگردد و روی صندلی اش مینشیند.
زنعمو آرام میگوید:حالا نمیشد امشب اون تلفنو بذاری کنار؟
عمو بلند میگوید:از جمع عذر میخوام... یکی از شالیکوبی ها تو لاهیجان آتیش گرفته.. من مدام
پیگیر اونم.. شرمنده..
بابا پوزخند میزند:خیال میکردم ِسنت بالا رفته اخلاقای بدت رو ترک کردی....
کمی میترسم،لحن بابا دوستانه نیست.
عمو لبخند میزند:مسعود،خیلی چیزا عوض شده...
عمو وحید میگوید:محمودجان... فکر کنم کافیه
بابا کمی بلند میگوید:ولی تو عوض نشدی... هنوز هم همون دیکتاتور بیست وپنج سال پیش
هستی.. چشماتو باز کن محمود.. دنیا با خواسته های تو جلو نمیره...
یه نگاه به دور و برت بنداز... پسرت هم درست مثل من.. با کسی ازدواج کرد که خودش
میخواست.. نه با کسی که تو انتخاب کرده بودی..
نگاهم از بابا روی مسیح سر میخورد.
با چشم های نگران به بابا و بعد به من زل می زند..
زیر لب مینالم :بابا خواهش میکنم....
عمومحمود میگوید:تا کی میخوای این کینه ی شتری رو با خودت اینور اونور ببری... چهل و پنج
سالت شده مسعود... ولی هنوز همون بچه ی سرتق و لجبازی....
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
☀️
⏝
֢ ֢ #قرار_عاشقی ֢ ֢
عاقبتی چُنین✨️
📍مراسموداع
باشهیدهمقاومت
درحرممطهررضوی
.
𓂃جایےبراےخلوتباامامرئـوف𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
☀️
⏝
🧃
⏝
֢ ֢ #ویتامینه ֢ ֢
.
اگر کاری برای همسرتون و ابراز عشقتون انجام میدید 🌱
سعی کنید زبونی هم بگید👇😍
مثلا بگید به خاطر شوهر گلم که از سرکار اومده 😌
و برای رفاه حال منو بچه هام کار کرده😘😍
یه چایی میارم☕️🫖 که بدونه چقدر کارش برام ارزش داره🌱♥️
اگه هنوز خوب قری نشدید و این حرفا براتون سخته کم کم شروع کنید👏
باید یخ رابطه بشکنه و دوباره مثل دوران شیرین نامزدی شیطون و مهربونـــ♥️ بشید☺️
.
𓂃ویتامینعشقتاینجاست𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧃
⏝
💍
⏝
֢ ֢ #همسفرانه ֢
دلم يک داستان عاشقانه
از جنس تو مىخواهد☺️
كه هر چه بخوانمش تمام نشود💚
.
.
𓂃بساطعاشقےبرپاس،بفرما𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💍
⏝
🧸
⏝
֢ ֢ #پشتڪ ֢ ֢
.
آخـرِ صبـــر . . .🛤
ســبـــزه💚🌱
.
𓂃دیگهوقتشهبهگوشیترنگوروبدی𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧸
⏝
💍
⏝
֢ ֢ #همسفرانه ֢
عشــقِ من...♡
تُو را نمیتوانِ دوست داشتن
باید "عاشقَــــت" بود...
مثل نفس در سینه ای
اَحیا میکُنی تمام جان مَرا
"تــــــو" کاملترینِ واجبات زندگیِ منی
#ازنونشبمواجبتری😅
.
.
𓂃بساطعاشقےبرپاس،بفرما𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💍
⏝