از کانال خوشتون اومد یه فاتحه برای همه اموات خلقت از ازل تا ابد بفرستید
کانال ما به خاطر راحتی اعضا تبادل نداره
و تبلیغات لازمه رشد کانال هست از صبوری شما متشکرم
تبلیغات نداریم✅
مطالب کانال ایتا 💗بانوی بهشتی
تفاوت مزه گوشت حلال و حرام
علت خوشمزگی گوشت حلال به این علته
کانال غذای خیابانی 😋
@mazehaa
🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
@mazehaa
🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
@mazehaa
🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
خودت برو کار کن !!!
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
بخش دوم
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
همسر دارم عاشق یک خانوم دیگه شدم😳🤦♀
سعید عزیزی جواب میدهد
بخش اول
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
واقعا مشکل خیلی از ما انسانها این است که:
همانقدر که مسخره میکنیم احترام نمیگذاریم
همانقدر که اشتباه میکنیم تفکر نمیکنیم
همانقدر که عیب میبینیم برطرف نمی کنیم
همانقدر که از رونق می اندازیم رونق نميبخشیم
همانقدر که حرف میزنیم عمل نمی کنیم
همانقدر که می گریانیم شاد نمیکنیم
همانقدر که ویران میکنیم آباد نمیکنیم
همانقدر که کهنه میکنیم تازگی نمی بخشیم
همانقدر که دور میشویم نزدیک نمی کنیم
همانقدر که آلوده میکنیم پاک نمیکنیم
همیشه دیگران مقصرند ما گناه نمیکنیم
همانقدر که کینه به دل میگیریم محبت نمیکنیم
#خواندنی
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش سی و پنجم"
❇️ اثرات خطرناک قهر کردن زن بر روحیه مرد
+ راه حل چیست؟!
💥 دکتر حمید #حبشی
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش سی و سوم"
❇️ مرد هم در کلام و هم در رفتار باید کوهی از امنیت و آرامش باشه...
💥 دکتر حمید #حبشی
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
#استاد_عباسی_ولدی
نگویید دنیا رو به پیشرفت است ؛ ما را به عقب برنگردانید. ما در هر چیزی که پیشرفت کرده باشیم، درشیوه ی زندگی پسرفت داشته ایم. پیشرفت در شیوه ی زندگی نشانه دارد. اصلی ترین نشانه ی پیشرفت درشیوه ی زندگی، احساس آرامش است. خودتان به این پرسش ها پاسخ دهید :"شما در گذشته بیشتر احساس آرامش می کردید یا امروز؟ خانواده های دیروز ثبات بیشتری داشتند یا خانواده های امروز؟ آیا طلاق عاطفی و رسمی در گذشته و امروز با هم قابل مقایسه هستند؟"
باز هم کسی نگوید: "مگر اوضاع اقتصادی امروز، میگذارد که دل خوشی هم باقی بمانَد؟" بدون هیچ تردید، سطح رفاه عمومی و وضع معیشتی مردم در جامعه ما نسبت به دهه شصت، به مراتب بهتر است. ما یادمان نرفته صف های چند صدمتری نفت را... یادمان نرفته برای گرفتن دوشیشه شیر نیم لیتری، صف میکشیدیم. ما دوره ی کوپن را یادمان هست. فراموش نکرده ایم که برنج، خوراک هر روزمان نبود. وقتی می شنیدیم شمالی ها هر روز برنج می خوردند، تعجب میکردیم. ما برای حمّام رفتن هم دردسر داشتیم و برای صرفه جویی در نفت هم که شده به حمّام های عمومی و نمره می رفتیم.
آیا بچه های امروز فرق حمّام عمومی و نمره را می دانند؟ مبلمان، نشان ثروتمند بودن صاحب خانه بود. چند نفر از سی چهل ساله های امروز می توانند بگویند که از دوران کودکی شان، پدرشان صاحب ماشین بود؟
در شیوه زندگی امروزی، شخصیت اجتماعی، معنا و مفهوم اصیل دینی خود را از دست داده است. چه کسی میتواند انکار کند که بسیاری از معضلات ما در زندگی برای فرار از حرف مردم است؟ چشم و هم چشمی ها، چه اندازه زندگی ها را تحت الشعاع قرار داده است؟ مهمانی های امروز با مهمانی های دیروز، چه اندازه تفاوت کرده است؟ آیا دیروز هم مهمانی ها تا این اندازه از انسان وقت و حوصله میگرفت؟ چرا امروزه مهمانی ها به مراسم عزای ما تبدیل شده است؟
در یک کلام شیوه ی زندگی امروزی، وقت کُش است. باید شیوه ی زندگی را عوض کرد تا وقت ها برکت پیدا کند.
📚ایران جوان بمان
#سبک_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
سلام من ۲۸ سالمه و دوماهه که ازدواج کردم. وقتی مجرد بودم همیشه نگران این بودم که داره دیر میشه من یه مامان پیر میشم در آینده...
ولی خب قسمت نبود زودتر ازدواج کنم یعنی کسانی که به خواستگاری میومدن با اعتقادات من جور نبودن...
خداروشکر خدا به من همسرم رو هدیه داد.
من خودم بچه اول هستم تو خانواده ای بزرگ شدم که با برادر کوچیک تر از خودم ۱۱ سال اختلاف سنی داریم و من تا ۱۱ سالگی تنها بودم هر وقت هرجا خواهر و برادری رو میدیدم با هم بازی میکنن حسرت میخوردم.
پدر مادرایی که یه بچه میخوان داشته باشن، خواهشا این ظلم رو درحق بچه نکنید. نگید بچه مون با دوستش بازی میکنه، خواهر برادر یه چیز دیگه اس..
من و همسرم با هم اتفاق نظر داریم باید زود بچه دار بشیم. هیچ تجربه و اطلاعاتی از بارداری و زایمان و فرزند ندارم. هر چند یه سری از کلاسای تربیتی رو شرکت کردم یه اطلاعات جزئی کسب کردم.
خدا خیرتون بده که تجربیات و اطلاعاتتون رو به اشتراک میذارین واسه کسایی مثل من که هیچی نمیدونم...
کاش تو کانال میشد از تجربیات زایمان و بارداری و تربیتی و اینکه دوستان چیکار کردن هم صحبت بشه...
در حق همدیگه دعا کنیم
جهت فرزند دار شدن
جهت ازدیاد فرزند
وقتی پیامای کانال رو نگاه میکنم گاهی با خودم فکر میکنم چرا اینقدر راحت تسلیم این طرز #تفکر_وارداتی میشیم که بچه نمیخوایم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
❗️خبری فوق العاده برای دیابتی ها❗️
🍎دیابتیهای عزیزم....
🚫اگر شما هم آرزوی دیدن قندخون پایین ۱۰۰ رو دارید و باور درمان شدنتون سخته بیا تو کانال زیر تا به آرزوت برسی👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1651966904C2c0f6a72cb
اتصال مستقیم به فرم ویزیت 👇🏻
https://formafzar.com/form/usf7b
#تجربه_من ۲۵۵
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
من همیشه با اشتیاق تجربه های اعضای کانال رو میخونم. ازین جهت تجربه مو میخواهم در اختیار دیگران قرار بدم که من هم اگر قرار بود به حرف مردم توجه کنم الان افسرده شده بودم!!
من سال ۸۷ با هزینه بسیار کم ازدواج کردم. با خرید قرآن، دو تا حلقه و یک سرویس. عقدمون هم قم در محضر آیت الله سبحانی دامت برکاته خونده شد. همین!
البته بگم در فامیل ما اصلا این کار جا افتاده نبود!!
بعد از عقد منتظر خوابگاه متاهلی شدیم تا زندگی مشترکمون رو شروع کنیم.💕
سال ۸۹ خداوند ما رو لایق دونست و صاحب پسر عزیزی شدیم. سال ۹۳ دوباره باردار شدم و این بار هم خدا رو شکر صاحب پسر دیگری... ولی امان از حرف مردم!!
اخی! دوباره پسر؟! طفلکی تو! هرجا جنسیت رو میپرسیدن و میگفتم پسر امکان نداشت انرژی منفی ندن! تا جاییکه یکی گفت توام مثل من بدبخت شدی... 😳😳
حالا همین پسری که همه به خاطرش کلی انرژی منفی میدادن امکان نداره جایی بریم و عاشقش نشن😍😍
قبل از اینکه سومیو باردار بشم همه جا پر کردم که یکی دیگه میخوام که متلکها تقسیم بشه به قبل و حین بارداری😅😅
از اونجایی که فامیل ما به جز یک مورد همه یک یا دو تا بچه دارن، از تعجب شاخ درآوردن که من سه تا میخوام.😵
همه هم میگفتن لابد دختر میخوای!! ولی من تعداد بچه ها برام مهم بود، نه جنسیت، چون قطعا خدا بهتر میدونه من لایق تربیت کدوم فرشته هاشم. 😇👼 و البته از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشه، دعا برای دختردار شدنم کردم ولیییییی همه چیزو سپردم دست خداوند..
باردار که شدم باز همه گفتن دوووبااارههههه؟؟؟!!!!! ... حالا یاد گرفته بودم با شوخی و خنده جواب همه رو بدم. یکی گفت وای خدا مرگم بده دوباره حامله ای؟! 😳😳😳 گفتم باور کنید خودم بزرگش میکنم نمیدمش شما☺️
خرداد ۹۸ پروردگار ما رو لایق یکی دیگه از فرشته هاش کرد اینبار دختر 👧
من از همون اولی که بدون مراسم زندگیمو شروع کردم تا بارداری سومم مردم برام حرف زدن😊🗣🗣 خسته هم نشدن😄 اگه به حرفشون میخواستم توجه کنم الان باید افسرده میشدم...
اهان اینو یادم رفت بگم 😄 الان همون کسایی که میگفتن چرا سه تا ؟! میگن دختر خواهر میخواد... چهارمی رو هم بیار😃
کاش یاد بگیریم اولا تو زندگی خصوصی دیگران دخالت نکنیم، ثانیا همیشه انرژی مثبت بدیم، با گفتن حرفهای خوب و انرژی مثبت دادن چیزی ازمون کم نمیشه ولی حال دیگران رو خوب میکنیم 😍
درباره رابطه با همسرم هم بگم من احساس میکنم الان بعد از ۱۱ سال زندگی مشترک خدا رو شکر در خوشبخترین نقطه ممکن نسبت به گذشته ایستادم، چیزی که فکرشم نمیکردم با وجود سه تا بچه ممکن باشه💑
و من هر زمان غرق در لذت مادری میشم بدون اغراق با اشک و با تمام وجودم برای تمام کسانی که حسرت یک لحظه مادر شدن رو دارن دعا میکنم، به خدا میگم خدایا من رو لایق سه تا فرشته سالم و انشالله صالح کردی این لذت رو به همه زنان جهان که منتظرن بچشان...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
👌خاطره شنیدنی از ایام اربعین
✅ باید رو این فرش بچه بزرگ کنم...
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
♦️دعوت به همکاری فوری♦️
با درآمد ماهیانه ۵ الی ۱۵ میلیون
شرکت بین المللی پارس نیوشانیک درحال جذب نیرو میباشد💥
شرایط همکاری:
سن ۱۸ الی ۴۰ سال
تایم کاری ۵ ساعت در روز
روابط اجتماعی خوب
مسئولیت پذیری و نظم بالا
جنسیت خانم و آقا
برای اطلاعات بیشتر روی فرم زیر کلیک کنید
https://formafzar.ir/form/aza1f
https://formafzar.ir/form/aza1f
https://formafzar.ir/form/aza1f
#استاد_تراشیون
⭐️ خانمهای بزرگوار! اگر ازتون پرسیدن شغلتون چیه، اول ستارهی طلایی رو نشون بدید...
#مادرم_باافتخار
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_عباسی_ولدی
چه کسی میتواند انکار کند که در دهه شصت، به جهت نبودن بسیاری از امکانات رفاهی، وقت مادران بیشتر گرفته می شد؟ مادرِ دهه پنجاه یا شصت، لباس ها و ظرف ها را چگونه می شست؟ خانه را چگونه جارو میزد؟ چند مادر در آن دهه ها از پوشک استفاده می کردند؟ چند مادر بچه شان را کهنه میکردند؟ فاصله سنّی فرزندان در آن دهه ها چند سال بود؟
ما نمیخواهیم بگوییم که مادر امروز، کار نمی کند. به هیچ وجه، زحماتی را که مادران می کشند، انکار نمیکنیم؛ امّا باور کنیم که امروزه مادری کردن، بسیار آسان تر از گذشته است.
مادران ما در گذشته کارهایی داشتند که مادر امروزی فکرش را هم نمی کند. بسیاری از مایحتاج درون زندگی را خود مادرها درست میکردند. اواخر تابستان و اوایل پاییز که می شد، محله ما، خانه خانه بود که سبد ، سبد گوجه میگرفت و خودش رُب درست میکرد. در همین ایّام بود که ترشی خانه را مادرِ خانه درست میکرد. زمستان نیامده ، زغال میخریدند و می شستند و آن را برای کرسی ها آماده میکردند. آب لیمو و آب غوره و مربا و... را خودشان درست میکردند.
یادش بخیر ، جوراب ها و دستکش ها و شال گردن های مادرانه ! چه لذتی داشت لباس های بافتنی که با دستان پر مهر مادرانمان، بافته می شد و سالها تنمان می کردیم. چه تعداد از مادران امروزی این کارها را برای فرزندانشان می کنند؟
مادرِ امروز، گرفتار چیست که دائم از وقتِ کم می گوید؟
مادر امروز، اسیر تغییر شیوه زندگی است. شیوه زندگی امروز، وقت مادران را به مسلخ برده و قیمه قیمه کرده است.
حرف اصلی ما آن است که آسان شدن بسیاری از کارها، فرصتی را برای مادرها ایجاد کرده که مادران دهه های گذشته آن را نداشتند. باید از این فرصت ها به بهترین شکل ممکن، استفاده کرد.
📚ایران جوان بمان
#سبک_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
٧ سال از ازدواجم میگذره و یک گل پسر ۵ ساله دارم.
زندگی را خیلی سخت گرفتم، شاید هم سخت میگذشت. حاملگی عالی، اما پر از اتفاقات ناگوار وسخت.... زایمان به شدت سخت، ولی شیردهی عالی، اما پر از اتفاقات جانسوز.... و دخالت های شدید دیگران در امر تربیت، باعث شده بود تحت هیچ شرایطی حاضر به آوردن فرزند دوم نباشم. 😭 (کاملا مخالف خواسته درونی ام) همسر بیچاره ام هم میگفت وقتی تو راضی نباشی منم نمیخوام.
اما یک دفعه با بزرگ شدن فرزندم و دیدن تنهایی های بی امانش، نهیب های تازه ای وجودم را میلرزاند اما من محکم ایستادم.
یک روز احساس کردم دریچه اجابت دعا به روی من بسته شده انگار در گرفتاری تصمیماتم غرق شدم اما باز محکم بودم...
دلایل عقلی فراوانی داشتم بیشتر از هر چیز دخالت دیگران و نداشتن زندگی مستقل آزارم میداد. درس خواندن را ادامه دادم.
کم کم داشتم پشیمان میشدم اما به رو نمی آوردم. چقدر حس پدر شدن دوباره را در همسرم کشتم😭
به یاد غربت امام زمانم اشکم جاری شد. با خودم فکر کردم که من برای حضرت مهدی کاری نکردم. حتی کوچک ترینش که وظیفه ام بود. خودم را مقابل حضرت مجسم میکردم و دلایل خودم.. واقعاً خجالت میکشیدم...
مدتی است برای بارداری دوم اقدام میکنم و همه اش از خداوند میخواهم مرا به عقوبت کارهایم گرفتار نکند.
به این نتیجه رسیدم برای فرزندآوری لازم نیست همه شرایط زندگی رو به راه باشه بلکه این با اومدن بچه هاست که زندگی خوب و ایده آل میشه. اما متاسفانه ما همیشه برعکس به این قضیه نگاه میکردیم و همین باعث عقب افتادنمون شد.
اربعین، کربلا برای همدرد هام دعا
کردم و هم برای قبولی توبه و هم برای هدیه الهی
التماس دعا
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۲۵۶
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_دوم
کم کم بچه ها بزرگ شدن خداروشکر
من و همسرم تصمیم به آوردن بچه دوم گرفتیم
خیلی تصمیم سختی بود.
چون میدونستم هنوز هم کمک و همراهی مامانمو ندارم چه تو بارداری چه زایمان و... چون داداشم خیلی وابسته ست به مامانم و جدا نمیشه.
تازه این دفعه خودمم یه بچه کوچیک دو ساله دارم.
ولی توکل کردیم بخدا و واقعا اثرات این توکل رو میشد به وضوح دید.
این بار حاملگی نسبتا سختی داشتم
ویار حاملگی از همون اول شروع شد و حس و حال زندگی و بچه داری رو ازم گرفته بود ولی خوب داروشکر همسرم خیلی کمک حالم بودن...
تصمیم گرفتیم بخاطر این حالم، خبر بارداری رو به مامانم نگیم.
چون میدونستم بفهمن، کاری ازشون برنمیاد که، فقط میخان غصه بخورن..
به همین خاطر مجبور شدیم به هیچکس نگیم که به گوش مامانم نرسه
خداروشکر بعد از سه ماه، ویار منم کمتر شد.
محرم و صفر رسید
بابام و داداشام قرار بود برن پیاده روی اربعین کربلا
منم تصمیم گرفتم دیگه مطرح کنم تا برام دعا کنن...
یه شب با شوهر و خالم رفتیم قنادی، یه کیک گرفتیم، سفارش دادیم روش بنویسن:
🎊🎈🎊 نوه ی جدید مبارک 🎊🎈🎊
با بادکنک و کیک و... رفتیم خونه بابا
اول فکر کردن تولد یه کسی هست ولی وقتی در جعبه کیک رو باز کردند چند ثانیه ای مبهوت بودند
تااینکه بلاخره افتاد👎🏻😂
دوباره همگی خوشحال شدن و کسی ام سرزنش یا مسخره نکرد خداروشکر
فقط یکم مامانم از باب اینکه نمیتونن کمک حالم باشن، نگران بود.
خدا رو شکر شرایط سخت و خسته کننده بارداری تموم شد و یه زایمان دیگه
شام عید مبعث آقا محمدحسین به دنیا اومدن😍
الان خونه بابا که میرم، شاید مث بقیه نباشم. که یه روز برم استراحت یا یجور مرخصی...
چون الان سه تا بچه کوچیک هستن و هرکدوم دو سه تا مامان لازم دارن
یه موقع هایی تا از خونه بابا برمیگردم خونمون حس میکنم از یه سفر طولانی و خسته کننده برگشتم.
ولی خداروشکر شیرین و قشنگه
خداروشکر میکنم که بچه هام یه دایی کوچولو دارن😍
الان پسرام سه سال تفاوت سنی دارن
و من حس میکنم این تفاوت سنی خیلی خوبه
شاید کمترش در توان من نباشه که دست تنهام، ولی بیشترش هم برای خوده بچه ها مناسب نیست...
بچه اول تا قبل اینکه به سن حسود شدن و حساس شدن و حس غرور و بزرگ بودن برسه باید یه همراه براش آورد تا خدای نکرده بچه دوم رو رقیب و مانع خودش نبینه...
البته رفتار و برخورد اطرافیان و بخصوص مامان و بابا بسیار زیاد اثر داره تو شکل سازی ذهنیت بچه اول نسبت به بچه دوم...
دلمون میخاد بچه بعدی رو هم زود بیاریم ولی نیاز شدید به دعای همگی شما داریم.
برام دعا کنین خدا صبر و توانم رو زیاد کنه
بچه واقعا روزی آوره
نمیدونم چطور ولی زندگیمون از هیج جا داره تامین میشه😄
شوهر من یه طلبه ساده هستن
نماز و تدریس و.. ندارن
فقط یه شهریه ساده طلبگیه
هر چند وقت یبار شاید یه پیشنهاد همکاری مختصر به شوهرم بدند و..
خودمم خانه دارم
کم و زیاد شده ولی هیچوقت لنگ نمودیم.
به نظر من زندگی طلبگی واقعا سرشار از برکته
خداروشکر ما الان هم خونه داریم، هم ماشین
زندگیمون مجلل نیست ولی اونطورم که دید بضیا به زندگی طلبگی هست که شبا نون خشک میخورن، میخوابن و فرش زیرپاشون قسطیه و.. این خبرا نیست
گفتم شوهر من یه طلبه ساده ست ولی داره تمام تلاششو میکنه، خدا هم این تلاششو، بی جواب نمیذاره...
واقعا عنایت و لطف خدا شامل حال زندگی ما هست همیشه ...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
خلط پشت گلو ریشه اصلیش بلغم در قسمت سر هست ،هیچ آنتی بیوتیکی باعث درمان آن نمی شود،فقط باید بلغم سر را خارج کرد اگر خلط پشت حلق درمان نشود باعث مشکلاتی مثل نفخ و رفلاکس معده ،پرخاشگری ،چاقی شکم و پهلو و افسردگی و کبد چرب می شود.
برای درمان خارج کردن بلغم سر و از بین بردن خلط پشت گلو ومشاوره رایگان روی لینک زیر بزنید و فرم را پر کنید .
👇👇👇
https://formafzar.com/form/9fz2g
https://formafzar.com/form/9fz2g
https://formafzar.com/form/9fz2g
#تجربه_من ۲۵۶
#فرزندآوری
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قسمت_اول
وقتی خبر بارداری مامانمو شنیدم، از ذوق و شدت خوشحالی زبونم بند اومده بود، دلم میخواست داد بزنم و به همه بگم😍
یادمه مامانمم هم خوشحال بودن، هم خجالت میکشیدن... ولی بنظر من این نعمت خدادادی رو باید با صدای بلند جار زد و هیچ خجالتی ام نداره...
ترم آخر کارشناسی بودم و خودمم دو سال بود عقد کرده بودم. مامانم از شوهر من خجالت میکشیدن و میخواستن فعلا پنهان بمونه اما من دیگه طاقت نداشتم
به محض اینکه از در اتاق اومدم بیرون با خنده و شادی، همه چی رو گفتم
البته خودمم یکم از بابام خجالت میکشیدم ولی نه از باب اینکه بچه ای درکاره، از باب اینکه بلاخره بابان و بزرگترن و نمیدونم دیگه..
ولی برق شادی و ذوق رو کاملا میشد از چشمای ناز بابام تشخیص داد... از اون لبخندی که بر لب داشتن و نمیتونستن پنهانش کنن☺
اون موقع یه برادر بزرگتر از خودم داشتم و یه برادر دیگه هم ۷ سال کوچیکتر... یعنی اختلاف سنی پسر بزرگه و کوچیکه خونواده میشد ۲۴ سال😍
مامانمم هم ۴۱ ساله بودن...
خلاصه، من همراه مامان میرفتم مطب دکتر و آزمایشات و... اما این خوشحالی و ذوق و شور و حال خیلی طول نکشید و این جنین دو ماهه از بین ما رفت و دلمون از غصه خون شد. منکه خیلی گریه کردم😭
ولی بعد از اینکه مامانم حالشون رو براه شد من شروع کردم به انرژی مثبت دادن و یجور اغفال کردن مامانم🙈😄
تا اینکه در اوج ناباوری، سال بعد دوباره مامانم حامله شدن😍
این یکی رو دیگه هیچ جوره نمیتونستم باور کنم
این یعنی لطف و محبت خدا
دوباره شادی و شور و نشاط به خونمون برگشت
انرژی و نشاطی که این بچه هنوز نیومده با خودش آورده بود، خیلی قشنگ و بجا بود.
من و همسرم خیلی خوشحال بودیم
اطرافيان هم همگی خوشحال بودند
خداروشکر تو فامیل و اطرافیان ما کسی اهل سرزنش و مسخره کردن نبود و نیست.
با وجود اینکه مامان بابای من فرزند اول خانواده هستند. و بابامم در شرف بازنشستگی بودن😍
خدا خیلی بهمون لطف کرد
توانی به مامانم داد که تو اون شرایط سخت، بتونن همراه من باشن برای خرید جهیزیه...
خدا رو شکر شرایط عروسی ما هم فراهم شد و عروسی برپا شد.
دیگه الان همه میدونستن مادر عروس سه ماهه حامله ست😍
دوستای من که سر به سر مامانم میذاشتن و بجای اینکه برای منه عروس شعر بخونن برای مامانم میخوندن:
مادر عروس، بشین و بسوز
۵ ماه دیگه، سیسمونی بدوز
😂😂😂
که همینم شد.
چون هیچ چیزی از لحاظ پوشاک و وسایل و.. نبود برای ورود یه نینی..
مامان بابام با ذوق رفتند یه سیسمونی خریدن😍
کمد لباس و گهواره و کریر و کالاسکه و کلی لباس و اسباب بازی که یا من از ذوقم میخریدم یا داداشم..
البته اینا اسراف نبود، چون هم لازم بود هم بعدا برای بچه های منم استفاده میشد. مخصوصا لوازمش مث گهواره و روروئک و..
خلاصه که این آقا محمدصادق گل ما بدنیا اومد و یه عالمه نشاط و سرزندگی باخودش آورد به خونه بابام...
هرچند سختی و خستگی هم داشت مخصوصا برای مامانم که ۴۳ ساله بودن،
ولی خب شیرینیش بیشتر از سختیش بود.
یکی از اثرات مثبتی که این نینی تو طرز تفکر من بوجود آورد، تغییر دادن حس و نظرم نسبت به بچه پسر بود. من همییییشه میگفتم که اگر بچه ام پسر بشه، ناراحت میشم. ولی خداروشکر انقدر این داداش کوچولو شیرین بود که دیگه جنسیت برام هیچ فرقی نداشت.
و یکی دیگه از خوبیای اومدن این نینی به خونه مامانم که داشت این بود که من با سختی های بچه داری با بیخوابیها و تمام مشکلاتش آشنا بشم و آماده...
و شاید مهمترین اثر، اثر گذاشتن رو عقاید اطرافیان بود. چون بعدش سه تا از خاله هامم باردار شدند😍
۶ ماه بعد از عروسیمون، منم باردار شدم
خداروشکر حاملگی سختی نداشتم
فقط دیگه خیلی کمک و مراقبتای مامان و خونه مادری رو نداشتم که مهم نبود
همینکه داداشمو میدیدم تو اوج شیرین کاریاش، همین خودش بمبی بود از انرژی و حمایت و عشق
برای زایمانم، خالم کمک حالم بودن
منو خالم ۱/۵ سال تفاوت سنی داریم و خیلی صمیمی هستیم
با هر ۵ تا خاله صمیمی هستم😍
بلاخره علی آقا هم بدنیا اومدن
الان یه نسل جدید از نوه ها خونه مادربزرگم هستن
یسری مث من و داداشام که بزرگ شدیم
یسری ام این فسقلی هایی که هر کدوم ۴-۵ ماه با هم تفاوت سنی دارن...
چقدر خوبه وقتی بچه کوچیکا با هم همبازی میشن و تنها نیستن...
بازم از خوبیای ورود داداشم بگم اینکه درسته مامانم به ظاهر خیلی نتونستن تو بارداری و بچه داری کمکم کنن ولی همین که دیگه خونه مامان دغدغه درست کردن حریره و سوپ و.. نداشتم، خودش کلی از زحمتام کم میکرد.
دیگه از صدقه سری داداش کوچیکه همه چی آماده بود. از غذا گرفته تا پوشک🙈 و پماد و لباس و رختخواب و..
یعنی من دیگه خونه مامانم لازم نبود یه کیف پر از وسایل با خودم ببرم...
ادامه در پست بعدی 👇👇
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
▂ ▄ ▅ ▆ ▇ █قاتل ناباروری پیدا شد█ ▇ ▆ ▅ ▄ ▂
▣⃢ اختراع دانشمندان انقلابی که جایگزین قرص و آمپول هورمونی شد🥹👩🏻🔬👨🏻🔬
▣⃢ جدید ترین و آخرین راه درمانهیپودرمانی را انتخاب کن به جای راه های غلط😳😇😍
🩷لینک مشاوره رایگان🩵:
https://formafzar.com/form/12yrm
▣⃢ (کادر درمانی دارالشفا) در تلاش برای درمان ناباروری با حضور👨🏻⚕️ «حافظ منصوری» مشاور و درمانگر
تردید نکن برو رضایت درمان های داخل کانال رو ببین👇😍
https://eitaa.com/joinchat/3911713138Ccec2b92b2a
#پیام_مخاطبین
من ۳۲ سالمه، ۸ ساله که ازدواج کردم. همسرم بهترین گزینه ای بود که خدا سر راهم قرار داد.
مشکلات مالی شدید و بیکاری همسرم باعث شد که ما به فکر بچه دار شدن نباشیم. الان اوضاع خوبی داریم ولی حالا که ۴ ساله اولاد می خواهیم خدا هنوز بهمون نداده.
خیلی هزینه کردیم. چند برابر اون هزینه هایی که بخاطرش تو اون سالها بچه دار نشدیم. ولی فعلا نتیجه نگرفتیم.
الان هر دو پشیمانیم و از خدا خجالت می کشیم. خدایی که وعده رزق و روزی داده ولی ما برای ترس از نداری و بی پولی بچه دار نشدیم.
سرمون پایینه و راضی هستیم به خیر و صلاح خودش.
من همیشه دوست داشتم حداقل ۳ تا بچه داشته باشم ولی هنوز توی یه دونه اش موندم.
خواستم به همه زوج های جوان بگم اشتباه ما رو نکنن. خدا روزی رسونه. بچه دار شدن رو به تاخیر نیندازن...
از خدا می خوام به همه زوج ها اولاد سالم و صالح عطا کنه. الهی آمین...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
یه خورده نمکش کمه، خوبم جا نیفتاده 😋😍
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
کپسول تقویت حافظه ویژه دانشجویان و دانشآموزان😍
این محصول با از بین بردن رطوبت مغز باعث تقویت شدید حافظه میشه!!✨❗️100% گیاهی❗️
🌻درمان الزایمر
🌻فهم دقیق دروس🌱
🌻مناسب برای دانش اموزان و دانشجویان🌱
👇فقط و فقط تو این کانال 👇
https://eitaa.com/joinchat/3582460605C6f7643a330
بعد از زدن روی لینک پیوستن رو بزن گمش نکنی❌
🎥😱 بالاخره انتظارها به پایان رسید 🌹
مستند عماد اسماعیل نژاد منتشر شد
پسر بچه ای که توی حمله تروریستی مجلس....
( این فیلم رو به هیچ عنوان
از دست ندین❌ )
📌اگر در خانه بیمار دارین یا کسی رو میشناسید به این دارو احتیاج داره حتما این پستو بفرستین واسش❌
برای دیدن فیلم کامل 😍وارد کانال اصلی شوید👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3582460605C6f7643a330
#تجربه_من ۲۵۶
#فرزندآوری
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قسمت_اول
وقتی خبر بارداری مامانمو شنیدم، از ذوق و شدت خوشحالی زبونم بند اومده بود، دلم میخواست داد بزنم و به همه بگم😍
یادمه مامانمم هم خوشحال بودن، هم خجالت میکشیدن... ولی بنظر من این نعمت خدادادی رو باید با صدای بلند جار زد و هیچ خجالتی ام نداره...
ترم آخر کارشناسی بودم و خودمم دو سال بود عقد کرده بودم. مامانم از شوهر من خجالت میکشیدن و میخواستن فعلا پنهان بمونه اما من دیگه طاقت نداشتم
به محض اینکه از در اتاق اومدم بیرون با خنده و شادی، همه چی رو گفتم
البته خودمم یکم از بابام خجالت میکشیدم ولی نه از باب اینکه بچه ای درکاره، از باب اینکه بلاخره بابان و بزرگترن و نمیدونم دیگه..
ولی برق شادی و ذوق رو کاملا میشد از چشمای ناز بابام تشخیص داد... از اون لبخندی که بر لب داشتن و نمیتونستن پنهانش کنن☺
اون موقع یه برادر بزرگتر از خودم داشتم و یه برادر دیگه هم ۷ سال کوچیکتر... یعنی اختلاف سنی پسر بزرگه و کوچیکه خونواده میشد ۲۴ سال😍
مامانمم هم ۴۱ ساله بودن...
خلاصه، من همراه مامان میرفتم مطب دکتر و آزمایشات و... اما این خوشحالی و ذوق و شور و حال خیلی طول نکشید و این جنین دو ماهه از بین ما رفت و دلمون از غصه خون شد. منکه خیلی گریه کردم😭
ولی بعد از اینکه مامانم حالشون رو براه شد من شروع کردم به انرژی مثبت دادن و یجور اغفال کردن مامانم🙈😄
تا اینکه در اوج ناباوری، سال بعد دوباره مامانم حامله شدن😍
این یکی رو دیگه هیچ جوره نمیتونستم باور کنم
این یعنی لطف و محبت خدا
دوباره شادی و شور و نشاط به خونمون برگشت
انرژی و نشاطی که این بچه هنوز نیومده با خودش آورده بود، خیلی قشنگ و بجا بود.
من و همسرم خیلی خوشحال بودیم
اطرافيان هم همگی خوشحال بودند
خداروشکر تو فامیل و اطرافیان ما کسی اهل سرزنش و مسخره کردن نبود و نیست.
با وجود اینکه مامان بابای من فرزند اول خانواده هستند. و بابامم در شرف بازنشستگی بودن😍
خدا خیلی بهمون لطف کرد
توانی به مامانم داد که تو اون شرایط سخت، بتونن همراه من باشن برای خرید جهیزیه...
خدا رو شکر شرایط عروسی ما هم فراهم شد و عروسی برپا شد.
دیگه الان همه میدونستن مادر عروس سه ماهه حامله ست😍
دوستای من که سر به سر مامانم میذاشتن و بجای اینکه برای منه عروس شعر بخونن برای مامانم میخوندن:
مادر عروس، بشین و بسوز
۵ ماه دیگه، سیسمونی بدوز
😂😂😂
که همینم شد.
چون هیچ چیزی از لحاظ پوشاک و وسایل و.. نبود برای ورود یه نینی..
مامان بابام با ذوق رفتند یه سیسمونی خریدن😍
کمد لباس و گهواره و کریر و کالاسکه و کلی لباس و اسباب بازی که یا من از ذوقم میخریدم یا داداشم..
البته اینا اسراف نبود، چون هم لازم بود هم بعدا برای بچه های منم استفاده میشد. مخصوصا لوازمش مث گهواره و روروئک و..
خلاصه که این آقا محمدصادق گل ما بدنیا اومد و یه عالمه نشاط و سرزندگی باخودش آورد به خونه بابام...
هرچند سختی و خستگی هم داشت مخصوصا برای مامانم که ۴۳ ساله بودن،
ولی خب شیرینیش بیشتر از سختیش بود.
یکی از اثرات مثبتی که این نینی تو طرز تفکر من بوجود آورد، تغییر دادن حس و نظرم نسبت به بچه پسر بود. من همییییشه میگفتم که اگر بچه ام پسر بشه، ناراحت میشم. ولی خداروشکر انقدر این داداش کوچولو شیرین بود که دیگه جنسیت برام هیچ فرقی نداشت.
و یکی دیگه از خوبیای اومدن این نینی به خونه مامانم که داشت این بود که من با سختی های بچه داری با بیخوابیها و تمام مشکلاتش آشنا بشم و آماده...
و شاید مهمترین اثر، اثر گذاشتن رو عقاید اطرافیان بود. چون بعدش سه تا از خاله هامم باردار شدند😍
۶ ماه بعد از عروسیمون، منم باردار شدم
خداروشکر حاملگی سختی نداشتم
فقط دیگه خیلی کمک و مراقبتای مامان و خونه مادری رو نداشتم که مهم نبود
همینکه داداشمو میدیدم تو اوج شیرین کاریاش، همین خودش بمبی بود از انرژی و حمایت و عشق
برای زایمانم، خالم کمک حالم بودن
منو خالم ۱/۵ سال تفاوت سنی داریم و خیلی صمیمی هستیم
با هر ۵ تا خاله صمیمی هستم😍
بلاخره علی آقا هم بدنیا اومدن
الان یه نسل جدید از نوه ها خونه مادربزرگم هستن
یسری مث من و داداشام که بزرگ شدیم
یسری ام این فسقلی هایی که هر کدوم ۴-۵ ماه با هم تفاوت سنی دارن...
چقدر خوبه وقتی بچه کوچیکا با هم همبازی میشن و تنها نیستن...
بازم از خوبیای ورود داداشم بگم اینکه درسته مامانم به ظاهر خیلی نتونستن تو بارداری و بچه داری کمکم کنن ولی همین که دیگه خونه مامان دغدغه درست کردن حریره و سوپ و.. نداشتم، خودش کلی از زحمتام کم میکرد.
دیگه از صدقه سری داداش کوچیکه همه چی آماده بود. از غذا گرفته تا پوشک🙈 و پماد و لباس و رختخواب و..
یعنی من دیگه خونه مامانم لازم نبود یه کیف پر از وسایل با خودم ببرم...
ادامه در پست بعدی 👇👇
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1