کانال ایتا ندای مُنْتَظَر

بسم الله الرحمن الرحیم
أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى
كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است
یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک

↔️ کپی صلواتی

☑️ ارتباط با ادمین
@Montazar59

ورود به کانال

ورود به نسخه وب

مطالب کانال ایتا ندای مُنْتَظَر

🔘 قسمت‌های پیشین سیاحت غرب👉
#سیاحت‌غرب ۱۴ پس از آن، راه باریک و پر سنگلاخ بود و از میان درّه می گذشت و درّه به طرف یمین (راست) و یسار (چپ) پیچ می خورد، و اگر از مسافرین در جلو ما نمی بودند راه را گم می کردیم، زیرا راه هایی به طرف دست چپ از این راه جدا می شد. در یکی از پیچ های درّه، رو به طرف چپ سیاهان وارد راه ما شدند، چشم من که به سیاه افتاد بس که دیدارش شُوم بود، پایم به سنگی خورد و مجروح شد و من با لنگی پا به سختی راه می رفتم. مسافرینی که در راه بودند جلو افتادند و دور شدند و من عقب ماندم، و سیاه در طرف چپ راه حرکت می کرد، تا رسیدیم به سر دو راهی که یک راه به دست چپ جدا می شد، و من متحیّر ماندم که از کدام راه بروم، که سیاهک خود را به من رسانید و گفت: چرا ایستاده ای؟ به دست چپ اشاره کرد و گفت: راه این است. و خودش چند قدمی در آن راه رفت و به من گفت: بیا! من نرفتم، بلکه از راهِ دیگر رفتم و خواندم:« هدایت و راه یابی در مخالفت با آنان است». سیاه هرچه اصرار نمود با او نرفتم، زیرا تجربه ها کرده بودم. « هر کس آزموده شده را دوباره بیازماید، پشیمان می گردد». چیزی نگذشت که آن درّه تمام شد و زمین مسطّح و چمنزار بود و سیاهی باغات و منزل سوّم پیدا شد. وعده وصل چون شود نزدیک آتش شوق شعله ور گردد حسب الوعده (بر اساس وعده ای که داده بود) هادی باید در اینجا به انتظار من باشد. در رفتن سرعت نمودم، آقای جهالت هم از من مأیوس شد و به من نرسید. چیزی نگذشت که به در دروازه شهر رسیدم. هادی را که فی الحقیقه روح من بود در آنجا ملاقات نمودم، سلام کردم و مصافحه و معانقه نمودیم (دست دادیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم). حیات تازه ای به من روی داد، به قصری که برای من مهیّا شده بود داخل شدیم. تمام اسباب تجمّلات در آن جمع بود. پس از استراحت و اکل و شرب(خوردن و آشامیدن)، هادی پرسید: در این سه منزل چطور بر تو گذشت؟ گفتم: «در همه حال خدا را شکر» خطراتی که بود از طرف جهالت بود، آن هم بالاخره از ناحیه خودم بود که بی تو بودم. اگر تو با من بودی، او این طور ها گردن کلفتی نمی کرد، و هرچه بود بالاخره به سلامت گذشت، و تو را دیدم همه دردها دوا شد و غم ها زایل گردید. هادی گفت: تا به حال چون من با تو نبودم، او به مکر و دروغ تو را از راه بیرون کرد، ولی بعد از اینکه من راه مکر و حیله او را به تو وانمود می کنم، او به اسباب و آلات قویّه دیگری تو را از راه بیرون خواهد نمود. بعد از این در خارج راه عذاب های شدیدی خواهد بود که غالباً به هلاکت می کشد، چون به واسطه وجود من حجّت بر تو تمام است و معذور نخواهی بود، و اسباب دفاعیه تو دراین منزل فقط عصایی و سپری است و این نیز کم است، امشب که شب جمعه است نزد اهل بیت خود برو، شاید که به یاد تو خیراتی از آنها صادر شود و اسباب امنیت تو در این مسافرت بیشتر گردد. گفتم: من از آنها مأیوسم، چون اندیشه آنها از شخصیات خودشان تجاوز نمی کند، علی الخصوص که زنده ها مرده های خود را به زودی فراموش می کنند و دل سرد می شوند. آن هفته اوّل که فراموش نکرده بودند و کارهایی به اسم من می کردند، در واقع همان اسم بود و روح عملشان برای خودشان بود، حالا همان اسم نیز از یادشان رفته و من هیچ امیدی به آنها ندارم. گفت: علی ایّ حال (در هر صورت) تو الساعه برخیز! چون پیغمبرصلی الله علیه وآله به آنها سفارش فرموده است: «مردگان خود را به نیکی یاد کنید». و به رفتن تو غالباً از تو یادآوری می شود، امید است که خداوند همین رفتن تو را سبب قرار دهد برای یاد از تو، و اگر از آنها مأیوسی از خدا نباید مأیوس شد. گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری «هر کس پایداری و استقامت کند، عاقبت پیروز و موفّق می شود». 🌱 «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ» (زمر/۵۳)؛ از رحمت خداوند نومید نگردید. 🌱 «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ المُحْسِنِینَ» (اعراف/۵۶)؛ رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است. رفتم، ولی دیدم از آن عزّتی که در زمان من داشتند فرود آمده اند، درِ خانه بسته شده، کسی به یاد آنها نیست و امور معاش شان مختلّ شده، بچّه ها ژولیده و پژمرده شده اند. دلم به حالشان سوخت و دعا کردم که «خدایا! بر اینها و بر من رحم کن». عیالم نیز یادی از زمان آسودگی خود نموده و بر من رحمت فرستاد. برگشتم به نزد هادی... ... ادامه دارد #معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
💞 بهش بگو دوستش داری! حالش رو خوب کن... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
#ویراست استاد علیرضا پناهیان: همه می‌دانند ایران، بازی بهم‌زن خوبی است. سال‌هاست طرح‌های آمریکا در منطقه یا به سرانجام نمی‌رسد و یا به نفع ایران مصادره می‌شود. این‌بار هم مطمئن باشید دشمن دور می‌خورد چون مقاومت روی دور پیروزی قرار دارد و نصرت خدا مِن حیثُ لایحتسب می‌رسد. تازه شهدای بزرگی را هم تقدیم کرده است. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
📌 شرط عشق، جنون است! 🔻میخوای ببینی راست میگی عاشق اهل‌بیتی یا نه؟ راهش اینه... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
#ویراست استاد علیرضا پناهیان: وقتی یک ملت از ایدئولوژی مقاومت و استقلال برخوردار نباشد که آنها را از اتحاد و بصیرت برخوردار کند، نظم و نظامش به سادگی پس از مدتی فشار و تحریم در هم می‌پاشد و قدرت‌ها درباره او تصمیم می‌گیرند. مخصوصاً اگر سیاسیون آنها هم از فرصت‌ها برای مقاومت جانانه در برابر دشمنان استفاده نکنند 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🚩 حضرت زهرا(س) در میدان است! 🔻 روایت یک معجزه از زبان شهید حاج علی کرکی از فرماندهان حزب‌الله 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59

مشاهده در ایتا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود به کانال ایتا
تبلیغ کانال ایتا